ازدواج سوری

ازدواج سوری
پارت 3

ـ چی بهش میگی!؟
ناجینا ـ همه چیو.
ـ اگر همه رو نگفتی خودم میگم
ناجینا ـ باشه امشب بهش میگم
ـ دیگه از دعوا های شما نمیکشم
ناجینا ـ بیخیال اینا رو. امشب کار داری
ـ اره فک کنم
ناجینا ـ اوکی منم باید برا خونه خرید کنم

جیمین زنگم زد

ناجینا ـ کیه؟
ـ جیمینه
ناجینا ـ بهش بگو من اینجا نیستم
ـ باشه

گوشیمو جواب دادم

جیمین ـ سلام از ناجینا خبر نداری؟!
ـ نه، چطور؟!
جیمین ـ هیچی، یه خورده دعوامون شده
ـ سر چی؟
جیمین ـ من بچه میخوام ناجینا نمیخواد
ـ اگر پیداش کردی به منم بگو
جیمین ـ بنظرت کجا میتونه رفته باشه؟
ـ تو یه همچین شرایطی فک کنم میره خونه قدیمی
جیمین ـ همون جا که یه روح سرگردون بود؟!
ـ اره فک کنم
جیمین ـ خب فعلا کاری نداری؟
ـ نه قربونت
جیمین ـ راسی کیلید خونه زیر گلدون مشکیه هس
ـ باش بای
جیمین ـ بای

ویو جیمین

خب من که الان جلوی خونه قدیمی هستم
رفتم بالا در خونه باز بود رفتم داخل

ـ ناجینا؟ اینجایی؟

طدای نشدیم باز دوباره صداش زدم

ـ ناجینا؟؟؟؟؟

همه جای خونه رو گشتم دیدم نیس نا امید رفتم خونه زنگ گوشیش زدم

ویو ات

گوشیه ناجینا زنگ خورد جیمین بود

ناجینا ـ جیمینه
ـ حتما فهمیده که اونجا نیستی
ناجینا ـ جواب بدم؟!
ـ نه خاموش کن گوشیتو اگه جواب بدی شک میکنه
ناجینا ـ باشه

ویو جیمین

گوشیش خاموش بود

ـ تورو خدا جواب بده دیگه

دوباره زنگش زدم بازم خاموش بود


پیج اینستا: fike_2436@
دیدگاه ها (۰)

ازدواج سوری پارت 4"ادامه ویو جیمین"دوباره زنگش زدم خاموش بود...

ازدواج سوری پارت 5 +نه خواب نیس تو الان داری با من حرف میزنی...

پس برو بخاطرش گریه کن بچنام فیلم: نام من

ازدواج سوری پارت دو متوجه نگاش شدم آیس آمریکانو ی که سفارش د...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

#پارت دوم#هیونجین ..(ساعت ۱۰ شب)ویو ا.ت شب بود چون بهم قول د...

دیدار اول ..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط