اروم اروم داشتم از کنار خیابون رد میشدم به طرز عجیبی دوتا
اروم اروم داشتم از کنار خیابون رد میشدم به طرز عجیبی دوتا ماشین به طرف من میومدن و کم کم سرعتشون کم میشد
یه مرد دیو سفت از ماشین پیاده شد و ازم خواست تا بهش ادرس بدم به محضی که پاکتی ک توش ادرس بود رو گرفتم چشمام بسته شد ..
خیلی جای تاریکی بود چشمامو که باز کردم شیئ سرد و نرمی رو دستم حس کردم
دستامو خواستم به سمت چشمام ببرم تا چشای خواب الودمو پاک کنم که دیدم دستام بسته اس
به صورت ناله گفتم اخ چون دستم درد گرفته بود و خون تو رگام نبود
از طرف در اتاق صدای راه رفتن میومد که داشت ب اتاق نزدیک میشد ..
لایک ۱۴ کامنت ۴۹
یه مرد دیو سفت از ماشین پیاده شد و ازم خواست تا بهش ادرس بدم به محضی که پاکتی ک توش ادرس بود رو گرفتم چشمام بسته شد ..
خیلی جای تاریکی بود چشمامو که باز کردم شیئ سرد و نرمی رو دستم حس کردم
دستامو خواستم به سمت چشمام ببرم تا چشای خواب الودمو پاک کنم که دیدم دستام بسته اس
به صورت ناله گفتم اخ چون دستم درد گرفته بود و خون تو رگام نبود
از طرف در اتاق صدای راه رفتن میومد که داشت ب اتاق نزدیک میشد ..
لایک ۱۴ کامنت ۴۹
۴.۰k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.