qart 15
qart 15
قدرت عشق
دیدم تهیونگ نشسته رو کاناپه با دیدن من اومد سمتمو بغلم کرد
تهیونگ:کجا بودی تو دختر میدونی چقد
نگرانت شدم کل شهرو زیر و رو کردم
از بغلش اومدم بیرون
تهیونگ دستشو گذاشت دو طرف صورتمو گفت
تهیونگ:ببینم منو تو چرا رنگت پریده
جه یی:باورم نمیشد همچین آدمی باشی
تهیونگ:ببین من واقعا معذرت میخوام نمیخواسم اینطوری شه کنترلم دست خودم نبود واقعا اعصابم خورد بود توهم که بهم فشار آوردی اصن نفهمیدم چی شد (ا.م:فک کرد بخاطر سیلی این حرفارو میزنه)
جه یی:چی چیو معذرت میخوای ها منکه صدبار گفتم میدونم حالت خوب نیست و بهش نیاز داری ولی تو خودت گفتی من حالم خوبه دو روز نتونستی تحمل کنی رفتی با یکی دیگ(باداد)
فیلمو گرفتم جلو صورتش تو شوک مونده بود
تهیونگ:بب....ببین...من واقعا اون شب مست بودم اصن نفهمیدم چیشد اصن چه دلیلی داره همچین کاری کنم وقتی انقد دوست دارم
جه یی:دیگه دلیلشو من نمیدونم بسه دیگه منم ادمم خسته شدم از دست کارات(با داد گریه )
بعد گفتن این حرف رفتم تو اتاق و رو تخت دراز کشیدم ملافرو کشیدم رو سرمو شروع کردم به گریه
ویو تهیونگ
(من مطمئنم همچی سر اون آرا عوضی میدونم باهاش چیکار کنم کاری میکنم از اینکه به دنیا اومده پشیمون شه)
[۲ساعت بعد]
رفتم تو اتاق و دیدم جه یی ملافرو کشیده تا بالای سر داشت گریه میکرد ولی تا من اومدم
صداش بند اومد
رفتم کنارش دراز کشیدم ملافرو از رو سرش کشیدم پایین
تهیونگ:ببین عشقم من واقعا راس میگم اون شب مست بودم اصن نمیدونستم چی به چیه میشه لطفا منو ببخشی قول میدم دیگه کاری نکنم که اینطوری گریه کنی
جه یی:..........
دستمو از زیر تیشرت کشیدم رو شکمش که خودشو تکون داد
تهیونگ:(خنده) میخوای همینجوری بام قهر بمونی بخدا من راست میگم لطفا آشتی کن باهام
بعد گفتن این حرف دیگ نتونستم تحمل کنم و برگشتم سمتش بغلش کردم اونم بغلم کرد
تهیونگ:منو میبخشی؟
جه یی:چشماشو باز کرد آره ولی دیگ تکرار نشه منم حرفتو باور میکنم
تهیونگ با خوشحالی بغلم کرد
تهیونگ:قول میدم دیگه هیچوقت تکرار نشه
جه یی:خوبه(یکم جدی)
داشتم خمیازه میکشیدم که اونم از فرصت استفاده کرد و لباشو گذاشت رو لبام
خودمو کشیدم عقب
جه یی:یاااا نکن خوابم میاد
تهیونگ:اوکی( باخنده )
بلاخره این روز خسته کننده هم تموم شد من واقعا به تهیونگ اعتماد دارم بخاطر همین زود حرفشو پذیرفتم و بعد چند مین چون هردومون خیلی خسته بودیم تو بغل هم به خواب رفتیم
کپی ممنوع❌️❌️
قدرت عشق
دیدم تهیونگ نشسته رو کاناپه با دیدن من اومد سمتمو بغلم کرد
تهیونگ:کجا بودی تو دختر میدونی چقد
نگرانت شدم کل شهرو زیر و رو کردم
از بغلش اومدم بیرون
تهیونگ دستشو گذاشت دو طرف صورتمو گفت
تهیونگ:ببینم منو تو چرا رنگت پریده
جه یی:باورم نمیشد همچین آدمی باشی
تهیونگ:ببین من واقعا معذرت میخوام نمیخواسم اینطوری شه کنترلم دست خودم نبود واقعا اعصابم خورد بود توهم که بهم فشار آوردی اصن نفهمیدم چی شد (ا.م:فک کرد بخاطر سیلی این حرفارو میزنه)
جه یی:چی چیو معذرت میخوای ها منکه صدبار گفتم میدونم حالت خوب نیست و بهش نیاز داری ولی تو خودت گفتی من حالم خوبه دو روز نتونستی تحمل کنی رفتی با یکی دیگ(باداد)
فیلمو گرفتم جلو صورتش تو شوک مونده بود
تهیونگ:بب....ببین...من واقعا اون شب مست بودم اصن نفهمیدم چیشد اصن چه دلیلی داره همچین کاری کنم وقتی انقد دوست دارم
جه یی:دیگه دلیلشو من نمیدونم بسه دیگه منم ادمم خسته شدم از دست کارات(با داد گریه )
بعد گفتن این حرف رفتم تو اتاق و رو تخت دراز کشیدم ملافرو کشیدم رو سرمو شروع کردم به گریه
ویو تهیونگ
(من مطمئنم همچی سر اون آرا عوضی میدونم باهاش چیکار کنم کاری میکنم از اینکه به دنیا اومده پشیمون شه)
[۲ساعت بعد]
رفتم تو اتاق و دیدم جه یی ملافرو کشیده تا بالای سر داشت گریه میکرد ولی تا من اومدم
صداش بند اومد
رفتم کنارش دراز کشیدم ملافرو از رو سرش کشیدم پایین
تهیونگ:ببین عشقم من واقعا راس میگم اون شب مست بودم اصن نمیدونستم چی به چیه میشه لطفا منو ببخشی قول میدم دیگه کاری نکنم که اینطوری گریه کنی
جه یی:..........
دستمو از زیر تیشرت کشیدم رو شکمش که خودشو تکون داد
تهیونگ:(خنده) میخوای همینجوری بام قهر بمونی بخدا من راست میگم لطفا آشتی کن باهام
بعد گفتن این حرف دیگ نتونستم تحمل کنم و برگشتم سمتش بغلش کردم اونم بغلم کرد
تهیونگ:منو میبخشی؟
جه یی:چشماشو باز کرد آره ولی دیگ تکرار نشه منم حرفتو باور میکنم
تهیونگ با خوشحالی بغلم کرد
تهیونگ:قول میدم دیگه هیچوقت تکرار نشه
جه یی:خوبه(یکم جدی)
داشتم خمیازه میکشیدم که اونم از فرصت استفاده کرد و لباشو گذاشت رو لبام
خودمو کشیدم عقب
جه یی:یاااا نکن خوابم میاد
تهیونگ:اوکی( باخنده )
بلاخره این روز خسته کننده هم تموم شد من واقعا به تهیونگ اعتماد دارم بخاطر همین زود حرفشو پذیرفتم و بعد چند مین چون هردومون خیلی خسته بودیم تو بغل هم به خواب رفتیم
کپی ممنوع❌️❌️
۲۲.۸k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.