qart 16
qart 16
قدرت عشق
ویو تهیونگ
(از خواب بیدار شدم دیدم جه یی جلو روم خوابیده زل زدم به صورتش و بخاطر سیلی که زده بودم صورتشهنوز قرمز بود بغضم گرفت ولی گریه نکردم بوسه ای رو گونش گذاشتم که بیدار شد)
جه یی:صبح بخیر عشقم
تهیونگ:صبح بخیر نفصم، خوب دیگه پاشو دست و صورتتو بشور بیا پایین صبحونه بخوریم
جه یی:باش عشقم
تهیونگ رفت پایین تا صبحونه حاضر کنه منم بعد انجام کارهای لازم رفتم پایین دیدم میزو چیده
تهیونگ:اومدی(همینطوری که مشغول چیدن میز بود)
جه یی:اوهوم
تهیونگ:خوب بیا بشین صبحونه حاضره
رفتم نشستم بعد خوردن صبحونه و جمع کردن میز رفتیم نشستیم تا فیلم ببینیم که یهو مایه ای لای پام احساس کردم
جه یی: من یه دیقه برم بالا بیام فک کنم پریود
تهیونگ:واقعا؟!
جه یی:نمیدونم بزا برم چک کنم
تهیونگ:اوک، میخوای بیام (باخنده)
جه یی:یااااا
تهیونگ:هه هه هه(خنده)
رفتم بالا تو دستشویی چک کردم بله پریود شده بودم رفتم پد بهداشتی از قفسه برداشتم و کارای لازم رو انجام دادم و رفتم پیش تهیونگ که دیدم تهیونگ حاضر شده میخواد بره جایی
رفتم سمتش و.........
جه یی:جایی میخوای بری؟
تهیونگ:آره عزیزم یکم کار دارم برم زود انجام بدم بعد میام
جه یی:باش
رفتم بغلش کردم و بوسه ای رو لباش گذاشتم که گفت
تهیونگ:شیطون شدیا، حیف که پریودی(با خنده شیطنت امیز)
جه یی:بودم(باخنده)
تهیونگ:خوب دیگه فعلا عشقم
جه یی:خدافظ نفصم
تهیونگ رفت و بعد چند مین صدای در اومد رفتم درو باز کردم و دیدم هوانا بود
هوانا:سلام عزیزم خوبی؟
جه یی:وای سلام خوش اومدی بیا تو عزیزم
با هوانا رفتیم تو و کلی دو نفری خوش گذروندیم و حرف زدیم
ویو تهیونگ
(دیگه اینطوری نمیشه باید با این آرا عوضی یه جور دیگه برخورد کنم رفتم شرکت اونجا نبود تصمیم گرفتم برم خونش)
تهیونگ:دینگ دینگ(صدای زنگ در)
آرا:اومدم
تا درو باز کرد دستمو گذاشتم رو شونش و هولش دادم سمت دیوار و چسبوندم به دیوار
تهیونگ:ببین زنیکه هرزه این آخرین باره بهت هشدار میدم از زندگی من ب...ک...ش(شمرده شمرده) بیرون
بعد گفتن این حرف داشتم میرفتم کع یهو آرا گفت..............
کپی ممنوع ❌️❌️
قدرت عشق
ویو تهیونگ
(از خواب بیدار شدم دیدم جه یی جلو روم خوابیده زل زدم به صورتش و بخاطر سیلی که زده بودم صورتشهنوز قرمز بود بغضم گرفت ولی گریه نکردم بوسه ای رو گونش گذاشتم که بیدار شد)
جه یی:صبح بخیر عشقم
تهیونگ:صبح بخیر نفصم، خوب دیگه پاشو دست و صورتتو بشور بیا پایین صبحونه بخوریم
جه یی:باش عشقم
تهیونگ رفت پایین تا صبحونه حاضر کنه منم بعد انجام کارهای لازم رفتم پایین دیدم میزو چیده
تهیونگ:اومدی(همینطوری که مشغول چیدن میز بود)
جه یی:اوهوم
تهیونگ:خوب بیا بشین صبحونه حاضره
رفتم نشستم بعد خوردن صبحونه و جمع کردن میز رفتیم نشستیم تا فیلم ببینیم که یهو مایه ای لای پام احساس کردم
جه یی: من یه دیقه برم بالا بیام فک کنم پریود
تهیونگ:واقعا؟!
جه یی:نمیدونم بزا برم چک کنم
تهیونگ:اوک، میخوای بیام (باخنده)
جه یی:یااااا
تهیونگ:هه هه هه(خنده)
رفتم بالا تو دستشویی چک کردم بله پریود شده بودم رفتم پد بهداشتی از قفسه برداشتم و کارای لازم رو انجام دادم و رفتم پیش تهیونگ که دیدم تهیونگ حاضر شده میخواد بره جایی
رفتم سمتش و.........
جه یی:جایی میخوای بری؟
تهیونگ:آره عزیزم یکم کار دارم برم زود انجام بدم بعد میام
جه یی:باش
رفتم بغلش کردم و بوسه ای رو لباش گذاشتم که گفت
تهیونگ:شیطون شدیا، حیف که پریودی(با خنده شیطنت امیز)
جه یی:بودم(باخنده)
تهیونگ:خوب دیگه فعلا عشقم
جه یی:خدافظ نفصم
تهیونگ رفت و بعد چند مین صدای در اومد رفتم درو باز کردم و دیدم هوانا بود
هوانا:سلام عزیزم خوبی؟
جه یی:وای سلام خوش اومدی بیا تو عزیزم
با هوانا رفتیم تو و کلی دو نفری خوش گذروندیم و حرف زدیم
ویو تهیونگ
(دیگه اینطوری نمیشه باید با این آرا عوضی یه جور دیگه برخورد کنم رفتم شرکت اونجا نبود تصمیم گرفتم برم خونش)
تهیونگ:دینگ دینگ(صدای زنگ در)
آرا:اومدم
تا درو باز کرد دستمو گذاشتم رو شونش و هولش دادم سمت دیوار و چسبوندم به دیوار
تهیونگ:ببین زنیکه هرزه این آخرین باره بهت هشدار میدم از زندگی من ب...ک...ش(شمرده شمرده) بیرون
بعد گفتن این حرف داشتم میرفتم کع یهو آرا گفت..............
کپی ممنوع ❌️❌️
۲۲.۶k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.