آغوش استاد🌙
#آغوش_استاد🌙
#پارت_68
_بس کن امیرعلی...چرا توفکرمیکنی همه مثل هم دیگه هستن...قرارنیست تویبار یکی گند زده باشه به زندگیت تموم دخترا عین اون باشن
اخمی کردم وسکوت کردم که ادامه داد:
_امیر خودتم میتونی غم بزرگش وازچشماش بخونی ومیتونی حس کنی فرق داره...از حقیقت فرارنکن
صدای زنگ خونه پناه بلندشد وازاتاق زدم بیرون ودر وبازکردم ودکتر مهراد داخل اومد وگفت:
_چیشده؟
_بریم تواتاق
رفتیم سمت اتاق ورفت سمت تخت وبعدازاینکه معاینه کرد روبه من ورضا گفت:
_برین براش این چیزایی که میگم وبیارین بایدبهش سرم وصل کنم...چی باعث شده بهش فشارعصبی واردبشه؟🙄
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پارت_68
_بس کن امیرعلی...چرا توفکرمیکنی همه مثل هم دیگه هستن...قرارنیست تویبار یکی گند زده باشه به زندگیت تموم دخترا عین اون باشن
اخمی کردم وسکوت کردم که ادامه داد:
_امیر خودتم میتونی غم بزرگش وازچشماش بخونی ومیتونی حس کنی فرق داره...از حقیقت فرارنکن
صدای زنگ خونه پناه بلندشد وازاتاق زدم بیرون ودر وبازکردم ودکتر مهراد داخل اومد وگفت:
_چیشده؟
_بریم تواتاق
رفتیم سمت اتاق ورفت سمت تخت وبعدازاینکه معاینه کرد روبه من ورضا گفت:
_برین براش این چیزایی که میگم وبیارین بایدبهش سرم وصل کنم...چی باعث شده بهش فشارعصبی واردبشه؟🙄
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
۱.۱k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.