فیک: چرا تو؟
پارت نود و نه☆
یه دختره ای: هعییــ... اسم تو یوناس
یونا: اوهوم.... چطور؟
دختره: یه چند نفر اون پشت مشتا کارت دارن
یونا: کیا؟
^دختره قبل اینکه یونا حرفشو تموم کنه میره^
«یونا اون آدرسی که دختره داد رو میره»
یونا: کسی اینجاس؟ هعییی.... سلااام
•صدا•↪سلاام خوشگله
`یونا پشتشو میکنه ببینه کیه`
ته وو: منو یادته؟
یونا: اومم... چیکارم دارین*سرد*
ته وو: اومدم یه مقدار با هم خلوت کنیم
یونا: میشه سریع حرفاتو بزنی چون من کار دارم*جدی*
'ته وو به یونا نزدیک میشه'
یونا: داریـ.... چـ... چیکار میکنی حرفتو بزن
ته وو: اومم.... خاستم یه سوال بپرسم... چرا منو رد کردی؟ تقریبا میشه گفت تو اولینکسی هستی که منو رد کرده*پوزخند* با توام*موهای یونارو میگیره تو دستاشو میکشه*
یونا: آییی داری چیکار میکنیی عوضیی
ته وو: همونکاری که تو بام کردی
یونا: آخخخ.... ارومتر.... داری درمورد آییی درمورد چی حرف میزنی!
ته وو: خب پس یعنی نمیدونی هنوز چه غلطی کردی ها؟
یونا: لطفا.... لطفا آرومتر... موهام کند*اشکش درومده*
<ته وو دستشو روی رون یونا میزاره>
یونا: دا.... داری چیکار میکنی*وحشت زده*
ته وو: آممم باید غرامتشو بپردازی خوشگله
یونا: دستتو بکش.... ولمکن*دادوبیداد*
ته وو: بیخود به خودت زحمت نده هیشکی جرعت نمیکنه به من نزدیک شه
یونا: ولمم کن*با دستاش سعی میکنه جلوی ته وو رو بگیره*
ته وو:*دستاشو میبره بالای دامن یونا* میگمم... واقعا خوشگلیاا باید زودتر میومدی مدرسمون*پوزخند*
یونا:*با ناخوناش به دستای ته وو چنگ میزنه*
ته وو:*دستاشو از رو یونا برمیداره*آخخن دستمـ...*به یونا نگاه میکنه*
^یونا از موقعیت استفاده میکنه و الفراار^
ته وو: کجاا میری خانوم کوچولو*درحال دوییدن*
یونا:*درحال دوییدن* با اون دهن کثیفت به من اینو نگو.... فقط یکی حق دارهـ....
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.