رمان ✩
رمان ✩
پارت : ۲➪
نام داستان : میراکلس ➪
⚠︎کپی ممنوع ⚠︎
خب آدرین و مرینت و بقیه رفتن به کلاس 🏫
گفتگو مرینت و الیا ☟︎︎︎
مرینت : وای باز این کلویی 😒
الیا : آره ولش کن لوس خانم رو 🙄
دعوا مرینت و کلویی ☟︎︎︎
(کلویی همیشه با ناز صحبت میکند )
کلویی : سلام خانم نانوا 😈
مرینت : به به لوس خانم 👿
کلویی : ایش 🤮
مرینت : از سر جای من پاشو کلویی خانم 😏
کلویی : اینو باش شما تکلیف منو روشن نمیکنی کوچولو😎
مرینت : راحت میگم واقعا تو از ارباب شرارت هم بدتری😌 ، الان میرم چون نمیخوام که اعصابم رو برای کسی که خیلی بدجنس هست خورد کنم 🤠
کلویی : زورت به من نرسیده که رفتی😒
دعوا مرینت و کلویی تمام شد 😵💫
گفتگو مرینت و الیا ☟︎︎︎
الیا : مرینت ولش کن باهاش بحث نکن 🤫
مرینت : آخه اعصاب آدم خورد میکنه 🤬
الیا : باشه ولی دیگه ادامه نده چون خانم بوستیه میاد 👩🎓
مرینت : باشه الیا 😊
گفتگو آدرین و نینو ☟︎︎︎
نینو : سلام داداش 🙃
آدرین : سلام نینو 🙌
نینو : خوبی داداش 🤭
آدرین : مرسی نینو 😇
معلم به کلاس اومد 👩🏼🏫
از زبان معلم ☟︎︎︎
معلم : خب بچه ها سلام
امروز میخوام امتحان بگیرم
ورقه ها رو پخش میکنم لطفا تمیز مرتب بنوسید 📝
بعد یک آزمون سخت زنگ خورد
آدرین و نینو باهم و مرینت و الیا هم باهم 👥
بعد از تفریح در حیاط به کلاس رفتیم 🎑
خانم بوستیه تکالیف داد و بعد از مدرسه خارج شدیم 📚
گفتگو نینو آدرین و مرینت و الیا ☟︎︎︎
نینو : آدرین میای بریم کتابخانه 🤔
الیا : هی نینو پس قرار چی میشه 🤬
آدرین : شرمنده نینو ولی باید برم به کلاس شمشیر بازی 🤺
نینو : اوکی داداش 👍
ادامه دارد ...
پارت : ۲➪
نام داستان : میراکلس ➪
⚠︎کپی ممنوع ⚠︎
خب آدرین و مرینت و بقیه رفتن به کلاس 🏫
گفتگو مرینت و الیا ☟︎︎︎
مرینت : وای باز این کلویی 😒
الیا : آره ولش کن لوس خانم رو 🙄
دعوا مرینت و کلویی ☟︎︎︎
(کلویی همیشه با ناز صحبت میکند )
کلویی : سلام خانم نانوا 😈
مرینت : به به لوس خانم 👿
کلویی : ایش 🤮
مرینت : از سر جای من پاشو کلویی خانم 😏
کلویی : اینو باش شما تکلیف منو روشن نمیکنی کوچولو😎
مرینت : راحت میگم واقعا تو از ارباب شرارت هم بدتری😌 ، الان میرم چون نمیخوام که اعصابم رو برای کسی که خیلی بدجنس هست خورد کنم 🤠
کلویی : زورت به من نرسیده که رفتی😒
دعوا مرینت و کلویی تمام شد 😵💫
گفتگو مرینت و الیا ☟︎︎︎
الیا : مرینت ولش کن باهاش بحث نکن 🤫
مرینت : آخه اعصاب آدم خورد میکنه 🤬
الیا : باشه ولی دیگه ادامه نده چون خانم بوستیه میاد 👩🎓
مرینت : باشه الیا 😊
گفتگو آدرین و نینو ☟︎︎︎
نینو : سلام داداش 🙃
آدرین : سلام نینو 🙌
نینو : خوبی داداش 🤭
آدرین : مرسی نینو 😇
معلم به کلاس اومد 👩🏼🏫
از زبان معلم ☟︎︎︎
معلم : خب بچه ها سلام
امروز میخوام امتحان بگیرم
ورقه ها رو پخش میکنم لطفا تمیز مرتب بنوسید 📝
بعد یک آزمون سخت زنگ خورد
آدرین و نینو باهم و مرینت و الیا هم باهم 👥
بعد از تفریح در حیاط به کلاس رفتیم 🎑
خانم بوستیه تکالیف داد و بعد از مدرسه خارج شدیم 📚
گفتگو نینو آدرین و مرینت و الیا ☟︎︎︎
نینو : آدرین میای بریم کتابخانه 🤔
الیا : هی نینو پس قرار چی میشه 🤬
آدرین : شرمنده نینو ولی باید برم به کلاس شمشیر بازی 🤺
نینو : اوکی داداش 👍
ادامه دارد ...
۶.۰k
۱۵ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.