تنهاترینعاشق

#تنها‌ترین‌عاشق
#پارت۸
#دیانا
(مکالمه با ارسلان)
+سلاااااممم چطوری خوبی؟
_سلاممم خوبم مرصی تو چطوری؟
+منم خوبم
_بله کار داشتی
+آره
_جان بگو
+میگم میای پارک؟
_پارک واسه چی
+با دوتا از رفیقام داریم میریم دوتا دختریم یه پسرتوعم بیا دو به دو شیم..حالا اگه کار داری نیا همیجوری گفتم دور هم باشیم.
_میام الان فقط
+فقط؟
_کجا بیام ببینمت؟
+بیا خونمون
_حله الان میام
+باشه بای
_بای
#مهراب
بسه دیگه چقد زر میزنین پشت تلفن
_نه که خودت کم حرف میزنی😑
+دیگه مث تو انقد با ناااززز حرف نمیزنیم نامصن:/
_باشه حالا ایششش
+میششش
+گگگگگگگ
_😂
#دیانا
داشتیم با مهراب کل کل میکردیم که یهو زنگ خونه خورد
کیه...
ارسلانم
بیا تو..
#ارسلان
در زدم که دیانا درو باز کرد وایییی خدا چقد این خوشگل شده بود با این آرایشش دورش بگردم من🥺
+ارسلااااااانننن😑
_ججج...اا.. جااانم
+کجایی معلوم هس تو فکری😑
_هیچی...آماده اید بریم؟
+آره‌...مهشاااااااددددد
*جاااانممم
+آرایشت تموم شد؟
*آره اومدم
+بدو
*اومدممممم
#مهشاد
داشتم آرایش میکردم که دیا صدام کرد بریم از اتاق اومدم بیرون که دیدم...

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۰)

#تنهاترین‌عاشق#پارت۹#مهشاداز اتاق اومدم بیرون که دیدم این ار...

#پارت۱٠#ارسلانرفتیم با ممد پیش بچها دیدم تا فهمیدن ما داریم ...

#تنها‌ترین‌عاشق#پارت7#متینرسیدیم پارک... داشتیم قدم میزدیم ک...

#تنهاترین‌عاشق#پارت۶#دیانانشسته بودم حوصلم خیلی سر رفته بود ...

#شب_خاص Part 26اون کسی نبود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط