شعلههایعشق
#شعله_های_عشق
#part_20
#جسیکا
هوفی کشیدم، اینهمه کار؟ مگه من رباتم؟ اخمی کردم و روی صندلی نشستم و خودمو جا دادم و لب تاپ رو روشن کردم و روی پوشه ای به نام "لیست کار" رو باز کردم و دونه به دونه کار هایی که نوشته بود رو سریع انجام دادم نمیدونم کی وقت گذشت! چشمام داشت خواب میرفت صدای در زدن اومد جین عصبی غرید
+ کیه؟
چینی بر روی بینی انداختم یه زن اومد تو منشی بود دقت نکرده بودم به لباسش ولی الان ؛ لباسش خیلی باز بود کت شلوار رسمی پوشیده بود جلوش تا حدی باز بود که کله سینهش مشخص بود لبم رو گزیدم که با عشوه گفت
: رئیس قصد مزاحمت نداشتم فقط گفتم بیاین طبقه پایین برای صبحانه
اخمی کرد و بدون گفتن چیزی از جاش بلند شد منم از جام بلند شدم که رو بهم گفت
+ چرا میخوای بیای؟
اخم کردم و گفتم
- بعده این همه کار نباید استراحت کنم؟ ببخشید شما آدم گیر آوردی یا ربات؟ منم نیاز به استراحت دارم وگرنه قش میکنم میوفتم رو دستتا! اونموقع باید جواب عمو جک رو بدی پسر عمو جان
چیزی نگفت و بیرون رفت منم همراهش رفتم طبقه پایین رو زد اون زنه خیلی نزدیک اون بود بعد اول زنه خارج شد بعد دستمو فشار داد با اخم و سوالی نگاهش کردم گفت
+ از این به بعد پوشیدن لباس های باز ممنوعه
تا خواستم بگم چرا گفت
+ چیزی نشنوم
دستمو با زور از دستش خارج کردم و به بیرون رفتم سوکجین سره میز نشست فقط یه جا خالی بود کنار یه مرده کنار اون نشستم و شروع کردم به خوردم نوتلا و نان تست همه داشتن میخوردن که جین پاشد یه نگاهی بهش کردم که گفت
+ پاشو برو سره کارت جسیکا
هوفی کشیدم و دنبالش راه افتادم اخه تقصیر من چیه؟ ابرو هام رو بالا دادم تا به این چیزا فکر نکنم دنبالش رفتم و سوار آسانسور شدم
" ساعت ۹ شب"
داشت جمع میکرد که بره نگاهه سردی بهم انداخت و گفت
+ تموم کردی؟
- اره
+ میرسونمت
- نه با دوستم میرم
+ دوستت کیه؟
- لونا
+ خب برو
زنگ زدم به لونا
- سلام چطوری عزیزم خوبی؟ گفتم که شب پیژامه پارتی با بچه ها بگیریم قرار شد بیای دنبالم الان بیا
: اوکی عشقم
- بایی
قطع کردم و با جین رفتم بیرون تمام برق های سالن خاموش بود بیرون رفتم که ماشین بوق زد رفتم سمتش شیشه رو داد پایین عه این که شارلوت بود! دوست پسر لونا! گفت
: بپر بالا خوشگله
- چشم جنتلمن
خندیدم رابطمون دوستی بود ولی کلا همشون بجز من دوست پسر داشتن و کلا با هم اینجوری همه لاس میزدیم ولی فقط رابطمون دوستی عادی بود نشستم تو ماشین که از پشت صدا اومد
: چطوری؟
به پشت نگاه کردم
- شما برای چی اومدین؟ مگه پارتی دخترانه نیست؟
از اونور دوست پسر لونا گفت
: چرا ! ماهم میخواستیم برای خودمون پارتی بگیریم لونا زنگ زد گفت تورو ببریم پیششون
#part_20
#جسیکا
هوفی کشیدم، اینهمه کار؟ مگه من رباتم؟ اخمی کردم و روی صندلی نشستم و خودمو جا دادم و لب تاپ رو روشن کردم و روی پوشه ای به نام "لیست کار" رو باز کردم و دونه به دونه کار هایی که نوشته بود رو سریع انجام دادم نمیدونم کی وقت گذشت! چشمام داشت خواب میرفت صدای در زدن اومد جین عصبی غرید
+ کیه؟
چینی بر روی بینی انداختم یه زن اومد تو منشی بود دقت نکرده بودم به لباسش ولی الان ؛ لباسش خیلی باز بود کت شلوار رسمی پوشیده بود جلوش تا حدی باز بود که کله سینهش مشخص بود لبم رو گزیدم که با عشوه گفت
: رئیس قصد مزاحمت نداشتم فقط گفتم بیاین طبقه پایین برای صبحانه
اخمی کرد و بدون گفتن چیزی از جاش بلند شد منم از جام بلند شدم که رو بهم گفت
+ چرا میخوای بیای؟
اخم کردم و گفتم
- بعده این همه کار نباید استراحت کنم؟ ببخشید شما آدم گیر آوردی یا ربات؟ منم نیاز به استراحت دارم وگرنه قش میکنم میوفتم رو دستتا! اونموقع باید جواب عمو جک رو بدی پسر عمو جان
چیزی نگفت و بیرون رفت منم همراهش رفتم طبقه پایین رو زد اون زنه خیلی نزدیک اون بود بعد اول زنه خارج شد بعد دستمو فشار داد با اخم و سوالی نگاهش کردم گفت
+ از این به بعد پوشیدن لباس های باز ممنوعه
تا خواستم بگم چرا گفت
+ چیزی نشنوم
دستمو با زور از دستش خارج کردم و به بیرون رفتم سوکجین سره میز نشست فقط یه جا خالی بود کنار یه مرده کنار اون نشستم و شروع کردم به خوردم نوتلا و نان تست همه داشتن میخوردن که جین پاشد یه نگاهی بهش کردم که گفت
+ پاشو برو سره کارت جسیکا
هوفی کشیدم و دنبالش راه افتادم اخه تقصیر من چیه؟ ابرو هام رو بالا دادم تا به این چیزا فکر نکنم دنبالش رفتم و سوار آسانسور شدم
" ساعت ۹ شب"
داشت جمع میکرد که بره نگاهه سردی بهم انداخت و گفت
+ تموم کردی؟
- اره
+ میرسونمت
- نه با دوستم میرم
+ دوستت کیه؟
- لونا
+ خب برو
زنگ زدم به لونا
- سلام چطوری عزیزم خوبی؟ گفتم که شب پیژامه پارتی با بچه ها بگیریم قرار شد بیای دنبالم الان بیا
: اوکی عشقم
- بایی
قطع کردم و با جین رفتم بیرون تمام برق های سالن خاموش بود بیرون رفتم که ماشین بوق زد رفتم سمتش شیشه رو داد پایین عه این که شارلوت بود! دوست پسر لونا! گفت
: بپر بالا خوشگله
- چشم جنتلمن
خندیدم رابطمون دوستی بود ولی کلا همشون بجز من دوست پسر داشتن و کلا با هم اینجوری همه لاس میزدیم ولی فقط رابطمون دوستی عادی بود نشستم تو ماشین که از پشت صدا اومد
: چطوری؟
به پشت نگاه کردم
- شما برای چی اومدین؟ مگه پارتی دخترانه نیست؟
از اونور دوست پسر لونا گفت
: چرا ! ماهم میخواستیم برای خودمون پارتی بگیریم لونا زنگ زد گفت تورو ببریم پیششون
- ۱.۳k
- ۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط