Part
#Part230
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
_ یعنی الان منو تو زن و شوهریم؟
تک خنده ای کردم
+ عجیبه؟
شونه هاش رو داد بالا
_ برام عجیبه حسی که نیبت بهت دارم
هنوز دو ماه هم نشده که اذت متنفر بودم و از خدا میخواستم سر به تنت نباشه الان خونوادم نیستند و کسی رو ندارم و تو شدی همه کسم!
خم شدم و عمیق و با تمام احساسم پیشونیش رو بوسیدم
چشماش رو با لذت بست
_ تو همه کس منی، منم همه کس تو، خوبه نه؟
لبخندی زد ، دلم برای لبخندهاش یه ذره شده بود
همین لحظه از الان قول میدم نذارم هیچ آسیبی ببینه، نذارم دیگه خم به ابرو بیاره، قسم میخورم بهترین زندگی رو براش فراهم کنم!
همسرم لیاقت بهترین ها رو داره
همسرم!
چه واژه ی زیبایی ، کسی که به خاطرش اینهمه خطر کردم الان مال منه زندگی منه، پس الان وقتشه که مراقبش باشم
مراقب تنها داشته ی زندگیم
هر لقمه ای که میخوردم دوتا هم برای اون میگرفتم ، یک درمیون هم لپاش رو ماچ میکردم در عرض یک هفته به وضوح لاغر شده بود!
دلبرکم به محبت نیاز داشت
_ سام من میرم یه دوش میگیرم بعد میام پایین!
لبخند خبیثی زدم و جوابش رو ندادم
بیخبر ازش رفتم تو حموم ووان رو پر آب کردم
قصد خاصی نداشتم ولی دلم میخواست یکم اذیتش کنم، امروز میخواستم تا میتونم بخندونمش
_ عزیزم بیا حموم رو آماده کردم بریم حموم
+ سام من با تو نمیام حموم!
لبخندی به اخم هاش زدم و خبیث نگاش کردم
_ اگه با زبون خوش بیای قول میدم کاری باهات نداشته باشم
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
_ یعنی الان منو تو زن و شوهریم؟
تک خنده ای کردم
+ عجیبه؟
شونه هاش رو داد بالا
_ برام عجیبه حسی که نیبت بهت دارم
هنوز دو ماه هم نشده که اذت متنفر بودم و از خدا میخواستم سر به تنت نباشه الان خونوادم نیستند و کسی رو ندارم و تو شدی همه کسم!
خم شدم و عمیق و با تمام احساسم پیشونیش رو بوسیدم
چشماش رو با لذت بست
_ تو همه کس منی، منم همه کس تو، خوبه نه؟
لبخندی زد ، دلم برای لبخندهاش یه ذره شده بود
همین لحظه از الان قول میدم نذارم هیچ آسیبی ببینه، نذارم دیگه خم به ابرو بیاره، قسم میخورم بهترین زندگی رو براش فراهم کنم!
همسرم لیاقت بهترین ها رو داره
همسرم!
چه واژه ی زیبایی ، کسی که به خاطرش اینهمه خطر کردم الان مال منه زندگی منه، پس الان وقتشه که مراقبش باشم
مراقب تنها داشته ی زندگیم
هر لقمه ای که میخوردم دوتا هم برای اون میگرفتم ، یک درمیون هم لپاش رو ماچ میکردم در عرض یک هفته به وضوح لاغر شده بود!
دلبرکم به محبت نیاز داشت
_ سام من میرم یه دوش میگیرم بعد میام پایین!
لبخند خبیثی زدم و جوابش رو ندادم
بیخبر ازش رفتم تو حموم ووان رو پر آب کردم
قصد خاصی نداشتم ولی دلم میخواست یکم اذیتش کنم، امروز میخواستم تا میتونم بخندونمش
_ عزیزم بیا حموم رو آماده کردم بریم حموم
+ سام من با تو نمیام حموم!
لبخندی به اخم هاش زدم و خبیث نگاش کردم
_ اگه با زبون خوش بیای قول میدم کاری باهات نداشته باشم
- ۴.۵k
- ۰۵ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط