وقتی دوسش داری ولی اون دوسِت نداره
وقتی دوسش داری ولی اون دوسِت نداره
*پنج پارتی
*پارت پنج( آخر)
نامجون ویو:
اون مرده تفگ سمت من گرفته بود؛ میخواست منو بزنه که..... نه نه ا.ت ت.و چیکار کردی..... اون پرید سمت من داشت میافتاد که گرفتمش
با نامجون:ا.ت نه ا.ت تو چیکار کردی چرا جلویه من پریدی
ا.ت:نامجون.... من من خیلی دوست دارن ولی..... ولی تو نفهمیدی
نفهمیدی انقدر دوست دارم که برات میمیرم نفهمیدی شبا با نگاه کردن به عکسای تو با فکر کردن به تو خوابم میبره 🥲
نامجون:ا.ت لطفا تافت بیار من من جبران می کنم
ا.ت:خدافظ عشق من
نامجون:نه لطفا ا.ت چشاتو نبند( داد وگریه )
سه سال بعد:
بعد از اون اتفاق چند نفر مردن فقط تعداد کمی از ما زنده موندیم، من فارغ التحصیلان شدم و یه زندگی اروم رو شروع کردم.
مثل همیشه داشتم میرفتم سر مزار ا.ت
رسیدم رفتم سمت قبر ا.ت
نامجون:سلام خوبی¿باز اومدم هه دلم برات تنگ شده بود......ا.ت من تازه فهمیدم چقدر دوست دارم.....
معزرت میخوام که قبلش بهت نگفتم ولی من واقعا عاشقت بودم بخاطر همه اون بد رفتاری منو ببخش( گریه )
اروم بخواب عشق من
پایان 🥲
با این گوگولی این فیک و نوشتم✨❤️
@kim_buram
*پنج پارتی
*پارت پنج( آخر)
نامجون ویو:
اون مرده تفگ سمت من گرفته بود؛ میخواست منو بزنه که..... نه نه ا.ت ت.و چیکار کردی..... اون پرید سمت من داشت میافتاد که گرفتمش
با نامجون:ا.ت نه ا.ت تو چیکار کردی چرا جلویه من پریدی
ا.ت:نامجون.... من من خیلی دوست دارن ولی..... ولی تو نفهمیدی
نفهمیدی انقدر دوست دارم که برات میمیرم نفهمیدی شبا با نگاه کردن به عکسای تو با فکر کردن به تو خوابم میبره 🥲
نامجون:ا.ت لطفا تافت بیار من من جبران می کنم
ا.ت:خدافظ عشق من
نامجون:نه لطفا ا.ت چشاتو نبند( داد وگریه )
سه سال بعد:
بعد از اون اتفاق چند نفر مردن فقط تعداد کمی از ما زنده موندیم، من فارغ التحصیلان شدم و یه زندگی اروم رو شروع کردم.
مثل همیشه داشتم میرفتم سر مزار ا.ت
رسیدم رفتم سمت قبر ا.ت
نامجون:سلام خوبی¿باز اومدم هه دلم برات تنگ شده بود......ا.ت من تازه فهمیدم چقدر دوست دارم.....
معزرت میخوام که قبلش بهت نگفتم ولی من واقعا عاشقت بودم بخاطر همه اون بد رفتاری منو ببخش( گریه )
اروم بخواب عشق من
پایان 🥲
با این گوگولی این فیک و نوشتم✨❤️
@kim_buram
۱۲.۱k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.