عشق خشن من ❤️ پارت 49
وقتی رفتیم تو اتاق که یهو ا.ت محکم منو بغل کرد و لباش رو گذاشت رو لبام و بعد ازم جدا شد و با حالت خمار و مستی بهم نگاه کرد و انگشتش رو به طرف گرفت و گفت
+تو ... تو ...(باحالت مستی دیگه تا آخر با این حالت)
+چرا آنقدر بدی هم
_من بدم
+اره تو خشن خانی فهمیدی خشن خان اصلا از احساسات چیزی سرت نمیشه اون وقت به من میگی احمق احمق خود تویی که چیزی رو نمی بینی
_تو دخترک احمق خودم فهمیدی
+نوچ نوچ نوچ من احمق نیستم این تویی که امق خشن خان
_اما برای من بازم همون احمقی
+اهمم باشه
بعدش ازم جدا شد و رفت خودش رو پرت کرد روی تخت دوباره شروع کرد
+خوب داشتم چی می گفتم
_میگفتی که من کورک چیزی نمیبینم و احساسات سرم نمیشه
+اره اره اونجا بودیم بله تو یه احمق به تمام معنای
_دیگه داری عصبانیم می کنی ها
+عصبانیت کنم چی میشه هان چی میشه
که رفتم روش خیمه زدم
+خخخخخخ وایی ترسیدم
_نه ترسیدی
+نوچچچ
_واقعا
بعدش خم شدم و بوسیدمش که یهو شروع به گریه کرد
_هی تو چرا گریه می کنی هان
+تو خیلی بدی خیلی (با مشت می زد به سینش)ازت متنفرم
_چرا مگه من چیکار کردم
+تازه میگه چیکار کردم هق هق تو قلبم رو نابود کردی
_.........
+هق هق هر بار که می بینمت قلبم تیر می کشه چرا انقدر عذابم میده هان چرا
_من .....
+تو چی هان معذرت می خوای میگم کوری بعد می گی نه هق هق مگه نفهمی چرا نمی فهمی که من عاشقتم هان چرااااا
_عاشقمی...
+اره دیونتم حتا حاضرم برات بمیرم خشن خان احمق
_هی هی گریه نکن
رفتم جلو ا.ت رو بغل کردم و یه بوس روی سرش گذاشتم
_منم دوست دارم می دونی عاشقت شدم من حاضرم برات بمیرم
+چی هق هق تو هم دوسم داری
_اره دوست دارم
+پس چرا اون روز گفتی یکی رو دوست دارم هم و گفتی یه راز
_خوب وقتی میگم احمقی بعد باور نمی کنی دیگه حتا یه درصد هم احتمال ندادی که اون شخص تو باشی هم
+نه چون گفته بودی تو ازم متنفری
_خوب توهم وقتی گفتی کسی رو دوست نداری می دونی چقدر عذاب کشیدم
+اما من نمی خواستم که تو رو عذاب بدم
_اما دادای
+ببخشید هق هق (ا.ت مست ها یاد تون نرفته که)
_بخشیدم حال بیا بگیر بخوابیم چون فردا قرار کلی باخت کلنجار برم تا امشب رو یادت بیاد
+چرا اون وقت
_چون مستی بیا بگیر بخواب
+باشه ..... چا اون وو
_بله
+میشه تو بغل تو بخوابم
_اره چرا که نه
رفتم و کنارش دارز کشیدم و اون محکم بغل کردم اونم خودش رو تو بغلم پنهان کرد
+دوست دارم
_اما من عاشقتم
+لبخند
بعد هر دو خوابیدم صبح که از خواب بیدار شدیم......
+تو ... تو ...(باحالت مستی دیگه تا آخر با این حالت)
+چرا آنقدر بدی هم
_من بدم
+اره تو خشن خانی فهمیدی خشن خان اصلا از احساسات چیزی سرت نمیشه اون وقت به من میگی احمق احمق خود تویی که چیزی رو نمی بینی
_تو دخترک احمق خودم فهمیدی
+نوچ نوچ نوچ من احمق نیستم این تویی که امق خشن خان
_اما برای من بازم همون احمقی
+اهمم باشه
بعدش ازم جدا شد و رفت خودش رو پرت کرد روی تخت دوباره شروع کرد
+خوب داشتم چی می گفتم
_میگفتی که من کورک چیزی نمیبینم و احساسات سرم نمیشه
+اره اره اونجا بودیم بله تو یه احمق به تمام معنای
_دیگه داری عصبانیم می کنی ها
+عصبانیت کنم چی میشه هان چی میشه
که رفتم روش خیمه زدم
+خخخخخخ وایی ترسیدم
_نه ترسیدی
+نوچچچ
_واقعا
بعدش خم شدم و بوسیدمش که یهو شروع به گریه کرد
_هی تو چرا گریه می کنی هان
+تو خیلی بدی خیلی (با مشت می زد به سینش)ازت متنفرم
_چرا مگه من چیکار کردم
+تازه میگه چیکار کردم هق هق تو قلبم رو نابود کردی
_.........
+هق هق هر بار که می بینمت قلبم تیر می کشه چرا انقدر عذابم میده هان چرا
_من .....
+تو چی هان معذرت می خوای میگم کوری بعد می گی نه هق هق مگه نفهمی چرا نمی فهمی که من عاشقتم هان چرااااا
_عاشقمی...
+اره دیونتم حتا حاضرم برات بمیرم خشن خان احمق
_هی هی گریه نکن
رفتم جلو ا.ت رو بغل کردم و یه بوس روی سرش گذاشتم
_منم دوست دارم می دونی عاشقت شدم من حاضرم برات بمیرم
+چی هق هق تو هم دوسم داری
_اره دوست دارم
+پس چرا اون روز گفتی یکی رو دوست دارم هم و گفتی یه راز
_خوب وقتی میگم احمقی بعد باور نمی کنی دیگه حتا یه درصد هم احتمال ندادی که اون شخص تو باشی هم
+نه چون گفته بودی تو ازم متنفری
_خوب توهم وقتی گفتی کسی رو دوست نداری می دونی چقدر عذاب کشیدم
+اما من نمی خواستم که تو رو عذاب بدم
_اما دادای
+ببخشید هق هق (ا.ت مست ها یاد تون نرفته که)
_بخشیدم حال بیا بگیر بخوابیم چون فردا قرار کلی باخت کلنجار برم تا امشب رو یادت بیاد
+چرا اون وقت
_چون مستی بیا بگیر بخواب
+باشه ..... چا اون وو
_بله
+میشه تو بغل تو بخوابم
_اره چرا که نه
رفتم و کنارش دارز کشیدم و اون محکم بغل کردم اونم خودش رو تو بغلم پنهان کرد
+دوست دارم
_اما من عاشقتم
+لبخند
بعد هر دو خوابیدم صبح که از خواب بیدار شدیم......
۱۰.۸k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.