🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده #پارت155 #جلد_دوم
اگه بخاطر مونس نبود دلم میخواست صدام این خونه رو پر کنه میخواستم کیمیا بشنوه و بفهمه چی به چیه.
اما میترسیدم دخترکم این وسط قربانی جنگ بین منو کیمیا بشه.
آروم کنار گوشه اهورا گفتم
خواهش می کنم تمومش کن مونس اون بیرونه تو که نمیخوای چیزی بشنوه؟
کمی مکث کرد و نگاهی به صورتم انداخت و لبامو شکار کرد و گفت
_هر چی که تو بگی.
توی سکوت به کارش ادامه داد و بالاخره به اوج رفت و نفس نفس زنان کنارم افتاد .
منم دست کمب ازش نداشتم نفسم بند اومده بود بی اندازه خسته شده بودم این مرد روزبه روز توی رابطه و دیوونه تر داغ تر و سیری ناپذیر تر می شد.
زیاد طول کشید تا حال هر دونفرمونیم سرجاش بیاد.
متعجب بودم که چطور شده مونس سراغ ما نیومده اما دروغ چرا خوشحال بودم چون نمی خواستم به دخترکم دروغ بگم یا چیزی به هم ببافم همین که نیومده بود بهتر بود بالاخره نفسامون که سرجاش اومد روی تخت نشستم و گفتم
بهتره لباس بپوشیم بریم بیرون نیومدن مونس نگرانم کرده.
دستی به صورت عرق کرده اش کشید و گفت
_ میدونی چی شد لباسامون توی پذیرایی جا مونده حتمت اونجا دیدنشون...
لبمو به دندون گرفتم و گفتم خیلی بیآبرویی اهورا الان من باید چی بگم به بچه؟
چشمکی زد و گفت
_قانع کردن یه دختر بچه ۴؛۵ ساله که کاری نداره بگو چای ریخته شربت ریخت رو لباسمون در اوردیم.
آروم روی پیشونیش زدم و گفتم انقدر که تو برای این کارا بهونه داری و نقشه میکشی برای هیچ کاری اینطوری نیستی.
لباسامو از توی کمد برداشتم اهورا مثل من شروع کرد پوشیدن و کرم
ریختن و دیوونه کردن من بدجوری لذت می برد از این کار.
از اتاق که بیرون رفتیم خبری از اونا نبود اهورا به سمت اتاق مونس رفت و با باز کردن در رو به من گفت
_اینجان نگران نباش.
به سمتش رفتم و نگاهی به اتاق مونس انداختم کیمیا از جاش بلند شد و گفت
_کارتون تموم شد؟
چنان با معنی این حرف وزد که مثلاً منو اهورا خجالت زده بشیم اما ما کار خلافی نکرده بودیم که بخوایم خجالت بکشیم اهرا به جای من جواب داد
_آره کارمون تموم شد و خدا را شکر خیلی خوبم پیشرفت .
کیمیا خنده مسخره تحویلمون داد و گفت
_ چه به خودت رسیدی آیلین خیلی بهت میاد چرا همیشه اینطوری نیست؟ی یهو چی شد که یادت افتاد به خودت برسی؟
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#رز #icu19 #مذهبے_هاے_جذاب❤ #خلاقیت #ایده #عکس #wallpaper #عکس_نوشته #هنر_عکاسی #خاص #جذاب
#خان_زاده #پارت155 #جلد_دوم
اگه بخاطر مونس نبود دلم میخواست صدام این خونه رو پر کنه میخواستم کیمیا بشنوه و بفهمه چی به چیه.
اما میترسیدم دخترکم این وسط قربانی جنگ بین منو کیمیا بشه.
آروم کنار گوشه اهورا گفتم
خواهش می کنم تمومش کن مونس اون بیرونه تو که نمیخوای چیزی بشنوه؟
کمی مکث کرد و نگاهی به صورتم انداخت و لبامو شکار کرد و گفت
_هر چی که تو بگی.
توی سکوت به کارش ادامه داد و بالاخره به اوج رفت و نفس نفس زنان کنارم افتاد .
منم دست کمب ازش نداشتم نفسم بند اومده بود بی اندازه خسته شده بودم این مرد روزبه روز توی رابطه و دیوونه تر داغ تر و سیری ناپذیر تر می شد.
زیاد طول کشید تا حال هر دونفرمونیم سرجاش بیاد.
متعجب بودم که چطور شده مونس سراغ ما نیومده اما دروغ چرا خوشحال بودم چون نمی خواستم به دخترکم دروغ بگم یا چیزی به هم ببافم همین که نیومده بود بهتر بود بالاخره نفسامون که سرجاش اومد روی تخت نشستم و گفتم
بهتره لباس بپوشیم بریم بیرون نیومدن مونس نگرانم کرده.
دستی به صورت عرق کرده اش کشید و گفت
_ میدونی چی شد لباسامون توی پذیرایی جا مونده حتمت اونجا دیدنشون...
لبمو به دندون گرفتم و گفتم خیلی بیآبرویی اهورا الان من باید چی بگم به بچه؟
چشمکی زد و گفت
_قانع کردن یه دختر بچه ۴؛۵ ساله که کاری نداره بگو چای ریخته شربت ریخت رو لباسمون در اوردیم.
آروم روی پیشونیش زدم و گفتم انقدر که تو برای این کارا بهونه داری و نقشه میکشی برای هیچ کاری اینطوری نیستی.
لباسامو از توی کمد برداشتم اهورا مثل من شروع کرد پوشیدن و کرم
ریختن و دیوونه کردن من بدجوری لذت می برد از این کار.
از اتاق که بیرون رفتیم خبری از اونا نبود اهورا به سمت اتاق مونس رفت و با باز کردن در رو به من گفت
_اینجان نگران نباش.
به سمتش رفتم و نگاهی به اتاق مونس انداختم کیمیا از جاش بلند شد و گفت
_کارتون تموم شد؟
چنان با معنی این حرف وزد که مثلاً منو اهورا خجالت زده بشیم اما ما کار خلافی نکرده بودیم که بخوایم خجالت بکشیم اهرا به جای من جواب داد
_آره کارمون تموم شد و خدا را شکر خیلی خوبم پیشرفت .
کیمیا خنده مسخره تحویلمون داد و گفت
_ چه به خودت رسیدی آیلین خیلی بهت میاد چرا همیشه اینطوری نیست؟ی یهو چی شد که یادت افتاد به خودت برسی؟
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#رز #icu19 #مذهبے_هاے_جذاب❤ #خلاقیت #ایده #عکس #wallpaper #عکس_نوشته #هنر_عکاسی #خاص #جذاب
۷.۵k
۲۲ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.