پارت هشتم
پارت هشتم
برگشتم و رفتم اتاقم کل لباسم بوی عرق گرفته بود ولی حوصله شو نداشتم که به فکر لباسم باشم لباس خوابم و پوشیدم و گرفتم خوابیدم
صبح شد ولی اصلا حوصله رفتن به شرکت رو ندارم
مامانم :دخترم اگه نمیخوای بری اشکال نداره به بابات میگم پس برو استراحت کن
نه مامان میرم
مامانم :باشه دخترم مواظب باش
باشه
رفتم حاضر شدم و رفتم شرکت
وارد شدم
بابام: دخترم من با شرکتی جلسه دارم میتونی تا بیام از شرکت مواظب کنی؟
آرع خیالت راحت
بابام "باشه نفس بابا مواظب باش
حتما
بابامم رفت من موندم و من
خواستم برم پشت میزم
واییییی......سرممممم! چیشدددد
درد داره ....
گیج میرمممممممم نه حالممم بدععع
نههه اون کیه داره میاد؟!
باید جلشو بگیرم شاید دزده؟
واییی سرمممم!
................
. چیشد اون کیه افتاد زمین؟
ماری؟!نهههه مارییییه ماری پاشو وو جون من پاشووو
. ماری طاقت بیار میبرمت دکتر
برگشتم و رفتم اتاقم کل لباسم بوی عرق گرفته بود ولی حوصله شو نداشتم که به فکر لباسم باشم لباس خوابم و پوشیدم و گرفتم خوابیدم
صبح شد ولی اصلا حوصله رفتن به شرکت رو ندارم
مامانم :دخترم اگه نمیخوای بری اشکال نداره به بابات میگم پس برو استراحت کن
نه مامان میرم
مامانم :باشه دخترم مواظب باش
باشه
رفتم حاضر شدم و رفتم شرکت
وارد شدم
بابام: دخترم من با شرکتی جلسه دارم میتونی تا بیام از شرکت مواظب کنی؟
آرع خیالت راحت
بابام "باشه نفس بابا مواظب باش
حتما
بابامم رفت من موندم و من
خواستم برم پشت میزم
واییییی......سرممممم! چیشدددد
درد داره ....
گیج میرمممممممم نه حالممم بدععع
نههه اون کیه داره میاد؟!
باید جلشو بگیرم شاید دزده؟
واییی سرمممم!
................
. چیشد اون کیه افتاد زمین؟
ماری؟!نهههه مارییییه ماری پاشو وو جون من پاشووو
. ماری طاقت بیار میبرمت دکتر
- ۱۵۰
- ۲۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط