کاش به دنیا نمیومدم
پارت 16
8خب می دونم سخته ولی اونم اصن عمت نبود
-چی
8بی خیال
8جوزی ک من فهمیدم تو با تهیونگ هم ارتباط داری ب زودی اونم مهمونمون میشه
-چی نه با اون کاری نداشته باش بابای من مادرتو کشته با تهیونگ کاری نداشته باش
8با اون ی کارای دیگه دارم الانم میزارم بری ولی اگه کسی از این موضوع خبر دار بشه زنده نمیزارمت ب هیچ کس چیزی نمی گی فهمیدی
-اهم
8خیل خب پاشو برو من فردا مدرسه دارم
-چی مدرسه
8آرع دیگه اسکول همسنیم
-عااااا آها حالا منو ول کن برم
8باش ولی نباید کسی از قرارمون چیزی بفهمه
-باش ولی این بیشتر شبیه ی دزدی بود تا قرار
کلافه نفسشو بیرون داد و موهای نیم فرشو داد کنار گوشش (عکس پسر رو میزارم) و گفت
8آرع من یکم زیاد روی کردم حالم پاشو برو
-عا آخه من کجا برم اینجا وسط خیابون
8مگه با ماشین نیومدی
-اوخ راست میگی
-یادم رفته بود
8عااااااااا نه می گم حالا یکی ببرتت
-نه خودم ماشین دارم
8نه نداری ماشینت جلو در انبارم پارک بود گفتم بندازنش تو دریاچه اطراف اینجا
-چییییییییییییییییی
8😊😊😊
-نههههههههههه
8ای مرض پاشو برو گم شو دیگه
ی جوری داد زد ترسیدم
دستامو باز کرده بودن منم پاشدم رفتم بیرون ی ماشین اونجا نگه داشته بود سوارش شدم کیفمو گوشیم اونجا بودن راننده ماشینو روشن کرد و راه افتادیم
ویو تهیونگ
رد پلاک و زدیم بیرون شهر بود الانم تو راه بودیم داشتیم میرفتیم که ماشینمو تو دریاچه دیدم این ماشینو دو سال پیش خریدم اونم فقط برای رنگ آلبالوییش
اما وایستا اگه الینا تو ماشین باشه چی
دیدم ی ماشین داره میاد سمتمون
ویو الینا
شیشه رو دادم پایین عادت دارم سرمو ب در تکیه بدم و باد بخوره تو صورتم اما دبدم ی ماشین دیگه داره میاد فک کردم افراد همین پسرس ولی دیدم نهههع
ویو تهیونگ
شیشه ماشین پایین بود که قیافه الینا رو دیدم
ادامه دارد...
شرایط 30 تا لایک و کامنت 🤍🖤🤍🖤🤍🖤
8خب می دونم سخته ولی اونم اصن عمت نبود
-چی
8بی خیال
8جوزی ک من فهمیدم تو با تهیونگ هم ارتباط داری ب زودی اونم مهمونمون میشه
-چی نه با اون کاری نداشته باش بابای من مادرتو کشته با تهیونگ کاری نداشته باش
8با اون ی کارای دیگه دارم الانم میزارم بری ولی اگه کسی از این موضوع خبر دار بشه زنده نمیزارمت ب هیچ کس چیزی نمی گی فهمیدی
-اهم
8خیل خب پاشو برو من فردا مدرسه دارم
-چی مدرسه
8آرع دیگه اسکول همسنیم
-عااااا آها حالا منو ول کن برم
8باش ولی نباید کسی از قرارمون چیزی بفهمه
-باش ولی این بیشتر شبیه ی دزدی بود تا قرار
کلافه نفسشو بیرون داد و موهای نیم فرشو داد کنار گوشش (عکس پسر رو میزارم) و گفت
8آرع من یکم زیاد روی کردم حالم پاشو برو
-عا آخه من کجا برم اینجا وسط خیابون
8مگه با ماشین نیومدی
-اوخ راست میگی
-یادم رفته بود
8عااااااااا نه می گم حالا یکی ببرتت
-نه خودم ماشین دارم
8نه نداری ماشینت جلو در انبارم پارک بود گفتم بندازنش تو دریاچه اطراف اینجا
-چییییییییییییییییی
8😊😊😊
-نههههههههههه
8ای مرض پاشو برو گم شو دیگه
ی جوری داد زد ترسیدم
دستامو باز کرده بودن منم پاشدم رفتم بیرون ی ماشین اونجا نگه داشته بود سوارش شدم کیفمو گوشیم اونجا بودن راننده ماشینو روشن کرد و راه افتادیم
ویو تهیونگ
رد پلاک و زدیم بیرون شهر بود الانم تو راه بودیم داشتیم میرفتیم که ماشینمو تو دریاچه دیدم این ماشینو دو سال پیش خریدم اونم فقط برای رنگ آلبالوییش
اما وایستا اگه الینا تو ماشین باشه چی
دیدم ی ماشین داره میاد سمتمون
ویو الینا
شیشه رو دادم پایین عادت دارم سرمو ب در تکیه بدم و باد بخوره تو صورتم اما دبدم ی ماشین دیگه داره میاد فک کردم افراد همین پسرس ولی دیدم نهههع
ویو تهیونگ
شیشه ماشین پایین بود که قیافه الینا رو دیدم
ادامه دارد...
شرایط 30 تا لایک و کامنت 🤍🖤🤍🖤🤍🖤
۲۳.۸k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.