تک پارتی تهیونگ

تک پارتی تهیونگ

مثل همیشه خسته از سر کار اومده خونه
بعد خودتو پرت کردی روی تخت که یهو
(صدای در زدن)
ا.ت : کیه ؟
(ب ا.ت همون بابای ا.ت)
ب ا.ت : دخترم میتونم بیام تو ؟
خودتو جمع و جور کردیو گفتی
ا‌.ت : بیا تو
ب ا.ت : دخترم آماده شو
ا.ت : برا چی ؟
ب ا.ت : چند دیقه دیگه میرسن بدو
ا.ت : کیا ؟
ب ا.ت : مگه بعت نگفتم امشب خاستگاریته باز یادت رفت ؟
ا.ت : وای خاک به سرم الان حاضر میشم
نیم ساعت بعد
ب ا.ت : خیلی خوش اومدین بفرمایید بشینید
بیست دیقه بعد
ب ا.ت : خب فکر کنم دیگه میتونن برن تو اتاق باهم حرف بزنن......پاشو دیگه
ا.ت : چشم
بعد پا شدین باهم رفتین تو اتاق
نشستین رو تخت
...... : از خودتون بگین
ا.ت : من ا.ت هستم ۲۰ سالمه و شما ؟
...... : منم تهیونگ هستم ۲۴ سالمه خوشبختم
ا.ت : همچنین
بعد حرف زدناتون به نتیجه رسیدین و اومدین بیرون
تهیونگ : مامان بابا من همینو میخوام
از خجالت سرخ شدی
(ب تهیونگ همون بابای تهیونگ)
ب تهیونگ : ما هم صحبتامونو کردیم فقط موندیم عروسی رو کی بگیریم ؟
ب ا.ت : یه ماه دیگه چطوره ؟
ب تهیونگ : خوبه....فقط میمونه جواب عروس خانم
همه برگشتن سمتت نمیدونستی چیکار باید بکنی که یهو
تهیونگ : نشنیدم
ا.ت : بله

و عروسی کردینو ایشالا خوشبخت شین ♡
دیدگاه ها (۹)

دو پارتی جونگکوکتو یه مامور مخفی هستی و متوجه شدی که یه خلاف...

دو پارتی جونگکوک ولی در قفل بود همونجا مشت میزدی به درا.ت : ...

ریکشنشون وقتی حسودی میکنی نامجون : اون فقط توی کمپانی کار می...

وقتی بهشون میگیم مارو.....نامجون : چرا ؟جین : ولی آمادگیشو ن...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط