رمان:)مجنون تر از من:)پارت۱۹
رمان:)مجنون تر از من:)پارت۱۹
ارسلان:نه
دیانا:بدو جمع کن ساعت ۸
ارسلان:باشه سریع جمع کردم
دیانا:میدونستم ممد برام جمع میونه دلی زنگ زدم بش
ممد:جانم
دیانا:وسایلم
ممد:جمع کردمشون
دیانا:اوکی کاری نداری
ممد:نه خداحافظ
دبانا:خداحافظ
ارسلان:وسایلامو جمع کردم
دیاناوسایلات کجاست؟
دیانا:خونست ممد جمعش کرده
ارسلان:اها
دیانا:سوار ماشین شدیم و سمت خونه حرکت کردیم
بعد از ۱۲ مین:
دیانا:رسیدیم پیاده شدم
سلام دادش گلم
ممد:سلام خوشگلم
پانیذ:سلام گاو من اینجا هویجم
دیانا:تو نفس منی بغلش کردم
ارسلان:سلام ممد
ممد:سلام داش
ارسلان:چه خبرا
ممد:سلامتی
ارسلان:شما میخواین با ما بیاین
ممد:نه با ماشین خودم میرم
ارسلان:اها میگم کار دختر مردم نداشته باشیا
ممد:جوری این حرفرو میزنی انگار خودت
این کارارو نمیکنی
ارسلان:من فرق دارم
ممد:پس منم فرق دارم
دیانا:چتونه همش جر و بحث میکنید دیر شد
ارسلان:اوکی سوارشو
دیانا:ارسلان باید دنبال مهشاد و مهدیسم بری
ارسلان:اوکی
ممد:انگار نه انگار ابجیمو زن کرده
دیانا:بسته دیگههههه
ارسلان:نشستم تو ماشین به محراب بگم بره دنبالشون
دیانا:نه
ارسلان:چرا
دیانا:چون نه
ارسلان:هوف باشه
دیانا:رسیدیم دم در خونه ی مهدیس و مهشاد(مهدیس و مهشاد خواهرن)
مهدیس:سلام دیانا
دیانا:سلام قربونت برم خوبی
مهدیس:مرسی
مهشاد:سلام خوبی
دیانا:اره خوبم بیاید سوار شید دیر شد
مهدیس:اوک
دیانا:ارسلان اهنگ
ارسلان:پس من چی بیبی
دیانا:مغزمو میخونیا
ارسلان:اره دیگه
سلامتی تو که هرکی پرسید
ازم گفتم بی توم اوکی ولی میدونن جوک
فقط بگو ازچیش اومد خوشت مگه میتونه منو از یادت ببره عمرا اگه تو بغلش خوابت ببره
لب ساحل پنج صب
ارسلان:نه
دیانا:بدو جمع کن ساعت ۸
ارسلان:باشه سریع جمع کردم
دیانا:میدونستم ممد برام جمع میونه دلی زنگ زدم بش
ممد:جانم
دیانا:وسایلم
ممد:جمع کردمشون
دیانا:اوکی کاری نداری
ممد:نه خداحافظ
دبانا:خداحافظ
ارسلان:وسایلامو جمع کردم
دیاناوسایلات کجاست؟
دیانا:خونست ممد جمعش کرده
ارسلان:اها
دیانا:سوار ماشین شدیم و سمت خونه حرکت کردیم
بعد از ۱۲ مین:
دیانا:رسیدیم پیاده شدم
سلام دادش گلم
ممد:سلام خوشگلم
پانیذ:سلام گاو من اینجا هویجم
دیانا:تو نفس منی بغلش کردم
ارسلان:سلام ممد
ممد:سلام داش
ارسلان:چه خبرا
ممد:سلامتی
ارسلان:شما میخواین با ما بیاین
ممد:نه با ماشین خودم میرم
ارسلان:اها میگم کار دختر مردم نداشته باشیا
ممد:جوری این حرفرو میزنی انگار خودت
این کارارو نمیکنی
ارسلان:من فرق دارم
ممد:پس منم فرق دارم
دیانا:چتونه همش جر و بحث میکنید دیر شد
ارسلان:اوکی سوارشو
دیانا:ارسلان باید دنبال مهشاد و مهدیسم بری
ارسلان:اوکی
ممد:انگار نه انگار ابجیمو زن کرده
دیانا:بسته دیگههههه
ارسلان:نشستم تو ماشین به محراب بگم بره دنبالشون
دیانا:نه
ارسلان:چرا
دیانا:چون نه
ارسلان:هوف باشه
دیانا:رسیدیم دم در خونه ی مهدیس و مهشاد(مهدیس و مهشاد خواهرن)
مهدیس:سلام دیانا
دیانا:سلام قربونت برم خوبی
مهدیس:مرسی
مهشاد:سلام خوبی
دیانا:اره خوبم بیاید سوار شید دیر شد
مهدیس:اوک
دیانا:ارسلان اهنگ
ارسلان:پس من چی بیبی
دیانا:مغزمو میخونیا
ارسلان:اره دیگه
سلامتی تو که هرکی پرسید
ازم گفتم بی توم اوکی ولی میدونن جوک
فقط بگو ازچیش اومد خوشت مگه میتونه منو از یادت ببره عمرا اگه تو بغلش خوابت ببره
لب ساحل پنج صب
۲.۵k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.