چند پارتی
#چند_پارتی
Part 15
سمت آشپز خونه رفتم نگاهی به یخچال انداختم چیز زیادی نداشت....چند دقیقه ای فک کردم و تصمیم گرفتم پاستا درست کنم...
نیم ساعتی بود که مشغول بودم کم کم داشت آماده میشد با صدای زنگ در استرس گرفتم ینی واقعا آدرس اینجا رو پیدا کرده؟
از گوشه در نگاهی انداختم خودش بود صد درصد که قرار نبود درو براش باز کنم
کوک:میدونم اون تویی درو باز کن
کوک:ا/ت
کوک:درو باز کن
ا/ت:تا خود شبم بشینی درو باز نمیکنم
کوک:خود دانی من تا درو باز نکنی اینجا میشینم
ا/ت:هرجور راحتی
دوباره سمت آشپز خونه برگشتم سعی کردم خودمو سرگرم کنم اما طاقت نیاوردم و دوباره نگاهی انداختم واقعا این مرد کم داره نشسته رو زمین خالی....هوا کم کم داشت تاریک میشد میخواد بشینه همینجا یعنی...
نفس عمیقی کشیدم و در و باز کردم
ا/ت:برای چی اینجا نشستی
کوک:خیلی حال میده میخوای تو ام بیا
ا/ت:مسخره کردی خودتو؟
کوک:نه جدی میگم رو زمین نشستن حال میده توعم بیا
ا/ت:عمرا رو زمین کثیف بشینم من
کوک:بغل من چطور؟
ا/ت:تقصیر منه نگرانت شدم درو برات باز کردم!همونجا بمون
کوک:یااا نه اومدم عصبانی نشو
درو باز گذاشتم و رفتم که دنبالم اومد و درو بست
کوک:میگم
ا/ت:باز چیه
کوک:تو الان گفتی نگرانت شدم؟
ا/ت:جونگکوک!
کوک:باشه شوخی بسه بوی چیه میاد به این خوبی
ا/ت:غذا !چی میخواد باشه؟!
کوک:از کجا فهمیدی من نهار نخوردم
ا/ت:من برای خودم درست کردن ولی اگه زیاد اصرار داری به نامزدت ی زنگی بزن کنار هم شام بخوریم
کوک:ا/ت بین من و اون زن هیچ چیز لعنتی نیست
ا/ت:ولی بقیه اینجوری نمیگن
کوک:اون سه سال تموم تو آمریکا بود
ا/ت:نگه داشتن رابطه لانگ دیستنس حتما خیلی سخت بوده........
کوک:ا/ت محض رضای خدا گوش کن
ا/ت:باشه گوش میدم بگو
کوک:سوجین بیشتر از سه سال بود که تو آمریکا بود و بدون خبر برگشت درست وقتی که من میخواستم میونمو با تو درست کنم
ا/ت:خب
کوک:قبل از اینکه من بخوام در بارش با تو حرف بزنم خودش پیدا شد و بدتر اومد و همه جا جار زد نامزد منه
ا/ت:بازم قانع نمیشم
کوک:تموم نشده هنوز...اون همون سال اولی که تو آمریکا بود بهم خیانت کرد
ا/ت:انتظار داری باور کنم
کوک:من کسی نیستم که بدون مدرک حرف بزنم همچنین کسیم نیستم کسی که به ظاهر نامزدم بود ولش کنم تو یه کشور دیگه دقیقه به دقیقه آمار اینکه کجا بود تو دستم بود الان واقعا میخوای عکساشو بهت نشون بدم،؟
ا/ت: خب الان تصمیمت چیه؟تو که فعلا با اونی
کوک:بالاخره اون به جئون جونگکوک خیانت کرده قرار نیست که خیلی ساده ولش کنم
ا/ت :اوه یعنی میخوای منو مهره بازیت کنی!؟
کوک:ربطی نداره ا/ت همچین فکرای مسخره رو از کجات در میاری
ا/ت:خب.....
کوک:من ازت نمیخوام همین الان منو قبول کنی فقط منتظرم باش..
کامنت رو یه نگاهی بندازین شرط داره😁
Part 15
سمت آشپز خونه رفتم نگاهی به یخچال انداختم چیز زیادی نداشت....چند دقیقه ای فک کردم و تصمیم گرفتم پاستا درست کنم...
نیم ساعتی بود که مشغول بودم کم کم داشت آماده میشد با صدای زنگ در استرس گرفتم ینی واقعا آدرس اینجا رو پیدا کرده؟
از گوشه در نگاهی انداختم خودش بود صد درصد که قرار نبود درو براش باز کنم
کوک:میدونم اون تویی درو باز کن
کوک:ا/ت
کوک:درو باز کن
ا/ت:تا خود شبم بشینی درو باز نمیکنم
کوک:خود دانی من تا درو باز نکنی اینجا میشینم
ا/ت:هرجور راحتی
دوباره سمت آشپز خونه برگشتم سعی کردم خودمو سرگرم کنم اما طاقت نیاوردم و دوباره نگاهی انداختم واقعا این مرد کم داره نشسته رو زمین خالی....هوا کم کم داشت تاریک میشد میخواد بشینه همینجا یعنی...
نفس عمیقی کشیدم و در و باز کردم
ا/ت:برای چی اینجا نشستی
کوک:خیلی حال میده میخوای تو ام بیا
ا/ت:مسخره کردی خودتو؟
کوک:نه جدی میگم رو زمین نشستن حال میده توعم بیا
ا/ت:عمرا رو زمین کثیف بشینم من
کوک:بغل من چطور؟
ا/ت:تقصیر منه نگرانت شدم درو برات باز کردم!همونجا بمون
کوک:یااا نه اومدم عصبانی نشو
درو باز گذاشتم و رفتم که دنبالم اومد و درو بست
کوک:میگم
ا/ت:باز چیه
کوک:تو الان گفتی نگرانت شدم؟
ا/ت:جونگکوک!
کوک:باشه شوخی بسه بوی چیه میاد به این خوبی
ا/ت:غذا !چی میخواد باشه؟!
کوک:از کجا فهمیدی من نهار نخوردم
ا/ت:من برای خودم درست کردن ولی اگه زیاد اصرار داری به نامزدت ی زنگی بزن کنار هم شام بخوریم
کوک:ا/ت بین من و اون زن هیچ چیز لعنتی نیست
ا/ت:ولی بقیه اینجوری نمیگن
کوک:اون سه سال تموم تو آمریکا بود
ا/ت:نگه داشتن رابطه لانگ دیستنس حتما خیلی سخت بوده........
کوک:ا/ت محض رضای خدا گوش کن
ا/ت:باشه گوش میدم بگو
کوک:سوجین بیشتر از سه سال بود که تو آمریکا بود و بدون خبر برگشت درست وقتی که من میخواستم میونمو با تو درست کنم
ا/ت:خب
کوک:قبل از اینکه من بخوام در بارش با تو حرف بزنم خودش پیدا شد و بدتر اومد و همه جا جار زد نامزد منه
ا/ت:بازم قانع نمیشم
کوک:تموم نشده هنوز...اون همون سال اولی که تو آمریکا بود بهم خیانت کرد
ا/ت:انتظار داری باور کنم
کوک:من کسی نیستم که بدون مدرک حرف بزنم همچنین کسیم نیستم کسی که به ظاهر نامزدم بود ولش کنم تو یه کشور دیگه دقیقه به دقیقه آمار اینکه کجا بود تو دستم بود الان واقعا میخوای عکساشو بهت نشون بدم،؟
ا/ت: خب الان تصمیمت چیه؟تو که فعلا با اونی
کوک:بالاخره اون به جئون جونگکوک خیانت کرده قرار نیست که خیلی ساده ولش کنم
ا/ت :اوه یعنی میخوای منو مهره بازیت کنی!؟
کوک:ربطی نداره ا/ت همچین فکرای مسخره رو از کجات در میاری
ا/ت:خب.....
کوک:من ازت نمیخوام همین الان منو قبول کنی فقط منتظرم باش..
کامنت رو یه نگاهی بندازین شرط داره😁
۲۲.۸k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.