فیک چرا تو
#فیک: چرا تو؟
پارت نود و پنج☆
<یونا میرسه خونه>
یونا: من اومدم بابا
بابا: خوش اومدی گرسنه ای؟
_نه فقط خستم میرم یه چرتی بزنم فعلا
`میره تو اتاقش`
یونا: هوممم..... بیخیال واسه چی باید اینقد ذهنمو مشغول کنم اصن به من چهـ..... اصن میرم بخابم که بهش فک نکنم.....
°فردا صبح°
^یونا وارد مدرسه میشه^
دایانا: خوشگلهه سلام
یونا: سـلام....
دایانا: به چی فک میکنی؟
یونا: خب چیزه...... میدونی هیچی ولش
دایانا: بیخیال بگو دیه من میتونم کمکت کنم
یونا: واقعا؟ دایانا: شک داری؟
یونا: خب راستش این راجب من نیستااا راجب دوستمهه.... نه راجب من خب؟
دایانا: باشه فهمیدم چیشده؟
یونا: راستش یه روز دوست پسر دوستم جلو دوستم گفت از دخترای.... سـ. کـ. سـ. ی خوشش میاد و دوستمم یه مقدار اومم چیزه....
دایانا: قضیه رو گرفتم.... ببین به دوستت بگو یه مقدار جذابیت های زنانشو ببره بالا
یونا: چجوری!
دایانا: یااا دیوونه ای چیزی هستی؟ جذابتیت زنانه یعنیـ.... واو بیخیال اینجا نمیشه بگم شمارتو بم بده عصری باهم قرار میزاریم
یونا: اوهوم باشه
°شماره هاشونو باهم ردوبدل میکنن°
دایانا: عصری همو میبینیم آدرسو برات میفرستم
پارت نود و پنج☆
<یونا میرسه خونه>
یونا: من اومدم بابا
بابا: خوش اومدی گرسنه ای؟
_نه فقط خستم میرم یه چرتی بزنم فعلا
`میره تو اتاقش`
یونا: هوممم..... بیخیال واسه چی باید اینقد ذهنمو مشغول کنم اصن به من چهـ..... اصن میرم بخابم که بهش فک نکنم.....
°فردا صبح°
^یونا وارد مدرسه میشه^
دایانا: خوشگلهه سلام
یونا: سـلام....
دایانا: به چی فک میکنی؟
یونا: خب چیزه...... میدونی هیچی ولش
دایانا: بیخیال بگو دیه من میتونم کمکت کنم
یونا: واقعا؟ دایانا: شک داری؟
یونا: خب راستش این راجب من نیستااا راجب دوستمهه.... نه راجب من خب؟
دایانا: باشه فهمیدم چیشده؟
یونا: راستش یه روز دوست پسر دوستم جلو دوستم گفت از دخترای.... سـ. کـ. سـ. ی خوشش میاد و دوستمم یه مقدار اومم چیزه....
دایانا: قضیه رو گرفتم.... ببین به دوستت بگو یه مقدار جذابیت های زنانشو ببره بالا
یونا: چجوری!
دایانا: یااا دیوونه ای چیزی هستی؟ جذابتیت زنانه یعنیـ.... واو بیخیال اینجا نمیشه بگم شمارتو بم بده عصری باهم قرار میزاریم
یونا: اوهوم باشه
°شماره هاشونو باهم ردوبدل میکنن°
دایانا: عصری همو میبینیم آدرسو برات میفرستم
- ۲.۸k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط