دریا شاهد بود
دریا شاهد بود
P:3
فردا صبح مدرسه/ ویو ا.ت
همینطور که شیر کاکائو میخوردم و به کلاس می رفتم چند نفر تو راه رو می دویدن و نزدیک بود به من برخورد کنن
ا.ت : بچه های این مدرسه گاون
که با شخصی برخورد کردم و با کمر اومدم زمین سرم پایین بود و نگاهم به دستم
ا.ت : ایی دستم..... تو دیگه کی هستی؟
تهیونگ : یکی از گاو های این مدرسه پس صدام رو شنیده
ا.ت :حتی گاو ها هم راه رفتنی دقت می کنن
و بلند شدم و با کت زرشکی ای که الان یک قسمتی از اون رنگ تقریبا سیاهی به خودش گرفته بود مواجه شدم
تهیونگ : حق با توعه پس راه رفتنی دقت کن درضمن این نیرویی که صرف حرف زدن می کنی و صرف حواست کن
ا.ت : ببین کی به کی میگه
تهیونگ : خوبه کتم و دیدی
ا.ت : به من چه..... چشمای کورت و باز کن
عصبی شده بود کتش ودر آورد و گرفت جلوم
تهیونگ : تا فردا تمیز باشه
ا.ت : برو بابا
تهیونگ : همین که گفتم
و کت و داد دستم چون حوصله بحث نداشتم ساکت موندم وارد کلاس شدم بطری شیر کاکائو رو انداختم سطل آشغال و رفتم رو صندلیم نشستم
ا.ت : سلام جیمینا
جیمین : سلام
ا.ت : راستی بابت دیروز معذرت می خوام عصبی بودم
جیمین : نه اشکالی نداره
با جیمین حرف می زدیم که معلم اومد و شروع به درس دادن کرد و بعد از کلاس زنگ تفریح خورد لبخند محو خبیثانه ای رو لبام نشست
ا.ت : جیمینا کلاس تهیونگ کجاست ؟
جیمین : چی کار داری ؟
کتش و بالا گرفتم و گفتم
ا.ت : کارای خوب
جیمین : ا.ت.... بس کن اون کینه ای تر از این حرفاست
ا.ت : یاااا جیمینا میگی یا برم از بقیه بپرسم
جیمین : خیلی خب باهم بریم منم این مسئله رو بلد نیستم بریم نامجون بگه
پس با نامجون هم کلاسیه
وارد کلاس شدیم
Na_hido
P:3
فردا صبح مدرسه/ ویو ا.ت
همینطور که شیر کاکائو میخوردم و به کلاس می رفتم چند نفر تو راه رو می دویدن و نزدیک بود به من برخورد کنن
ا.ت : بچه های این مدرسه گاون
که با شخصی برخورد کردم و با کمر اومدم زمین سرم پایین بود و نگاهم به دستم
ا.ت : ایی دستم..... تو دیگه کی هستی؟
تهیونگ : یکی از گاو های این مدرسه پس صدام رو شنیده
ا.ت :حتی گاو ها هم راه رفتنی دقت می کنن
و بلند شدم و با کت زرشکی ای که الان یک قسمتی از اون رنگ تقریبا سیاهی به خودش گرفته بود مواجه شدم
تهیونگ : حق با توعه پس راه رفتنی دقت کن درضمن این نیرویی که صرف حرف زدن می کنی و صرف حواست کن
ا.ت : ببین کی به کی میگه
تهیونگ : خوبه کتم و دیدی
ا.ت : به من چه..... چشمای کورت و باز کن
عصبی شده بود کتش ودر آورد و گرفت جلوم
تهیونگ : تا فردا تمیز باشه
ا.ت : برو بابا
تهیونگ : همین که گفتم
و کت و داد دستم چون حوصله بحث نداشتم ساکت موندم وارد کلاس شدم بطری شیر کاکائو رو انداختم سطل آشغال و رفتم رو صندلیم نشستم
ا.ت : سلام جیمینا
جیمین : سلام
ا.ت : راستی بابت دیروز معذرت می خوام عصبی بودم
جیمین : نه اشکالی نداره
با جیمین حرف می زدیم که معلم اومد و شروع به درس دادن کرد و بعد از کلاس زنگ تفریح خورد لبخند محو خبیثانه ای رو لبام نشست
ا.ت : جیمینا کلاس تهیونگ کجاست ؟
جیمین : چی کار داری ؟
کتش و بالا گرفتم و گفتم
ا.ت : کارای خوب
جیمین : ا.ت.... بس کن اون کینه ای تر از این حرفاست
ا.ت : یاااا جیمینا میگی یا برم از بقیه بپرسم
جیمین : خیلی خب باهم بریم منم این مسئله رو بلد نیستم بریم نامجون بگه
پس با نامجون هم کلاسیه
وارد کلاس شدیم
Na_hido
- ۲.۷k
- ۲۷ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط