لجباز جذابP109
لجباز_جذابP109
+ولی من از دکترا خوشم نمیاد.. اه
_دکترم؟
+دکترا میگن اینو بخور اونو نخور.. تو هم دقیقا همون شدی..
×به نظرم دکتر شو جونگ کوک.. بهت میاد جذاااب..
با دستم مشت زدم پشت آیو و تهیونگ گرفتتم..
÷عهه
+تهیونگ دکتر میشه جونگ کوک حق نداره از خونه پاشو بزاره بیرون جون من اجازه نمیدم..
_عجب
+اره..
÷چه چیزاا..
+همینی که هست میخواین بخواین میخواینم نخواین..
×عه پس تهیونگ هم حق نداره جایی بره..
_باز شروع کردن..
+داداشم هر کاری بخواد انجام میده از تو هم اجازه نمیگره آبو خانوم..
÷ات بس کن
×پس دیگه حق نداری خط و نشون بکشی واسه اوپام..
از جام بلند شدم و با عصبانیت داد زدم..
+اوووپااااا؟
اونم از جاش بلند شد و بلند تر از من داد زد..
×اره اوپاااااا
+الان بهت نشون میدم کی اوپاته..
_ات بشین.. تهیونگ بگییرش..
×صبر کن ببینم میخواد چیکارم کنه..
از اونجا اومدم طرف اتاق و آیو هم دنبالم اومد..
_بهت میگم بگیرشون اونا رو هم میشه بعدا بخوری..
÷بشین دعوا شون الان تموم میشه..
_نه خیر تا نزنن همدیگرو تیکه تیکه نکنن ول کن نیستن.. پاشو دارم بهت میگم..
توی اتاق رفتم و دیدم آیو اومدش..
+برو بیرون..
×دنبال چی؟
+گوشیم؟
×صبر کن..! عا روی نبل بودش..
+عا اوکی..
×اوم..
+صبر کن ببینم.
×من چرا بهت گفتم؟
+چمیدونم خلی..
×به من نگووو خل که تو از من اصکل ترییی.
_آیو نمیخواین بس کنین؟
÷بیا بریم بیب..
+بیب؟
×اره بیب..
_هفف.. گفتم بیا جمعشون کن.. میگی بیب اتیششونو زیاد تر کنی؟ بیا برو نخواستیم کمک کنی..
÷واااا..
×کوک برو بیرون تو هم برو بیب کار دارم با ات..
+انقدر نگوو بیب آیو...
×حیف که دو نفری مگر نه الان رو تخت بیهوش افتاده بودی ات خانوم..
+چیییی؟
_ای بابا شما دوتا ول نمیکنید؟
تهیونگ اومد دست منو گرفت و رفتیم توی اتاق دیگه و درو بست..
+چیه؟
÷چرا انقدر با آیو دعوا میکنی؟
+چون حرص ادم رو در میاره..
÷انگار تو در نمیاری..
+حقشه..
÷باشه.. اروم شدی؟
+اوم..
رفتمو بغلش کردم که اونم دستشو موهام کشید..
خودمم تعجب کردم این حرکتم که چرا بغلش کردم..
÷الان بهتری؟
+اوم.. تو جرا مهربون شدی باهام؟
÷نمیدونم.. خخخ.. شاید جون آیو رو مدیونتم..
+من کوک رو مدیون تو هم آیو که رفت و امدش رو داشت..
÷اره اما تو کوک باعث شدین..
که کوک و آیو اومدن تو..
×دارین چه غلطی میکنین؟
+عام میخوای بگم؟
×اوم..
+اولش بغلش کردم.. اونم بغلم کرد.. بعد اون دیتشو گذاشت روی موها و بوسم کرد..
÷عع..
راحت میشد و حرص و عصبانیت رو از چشای دوتاشون دید..
_عجبب..
+اوم.. میگم اجازه لب گیری از برادر رو که دارم..
که آیو اومد و هلم داد..
×دهنتو ببند.. تهیونگ مال منههه.. جونگ کوکم مال خودمه.. تو برو با یه نفر دیگه..
+بفرما.. به من میگین بس کن خودش داره شروع میکنه..
استینامو زدم بالا و موهاشو کشیدم.
یه جییغ بلند زد و اونم از موهام گرفت
+اییی..
_ول کنین.. تهیووونگ..
÷ولش کن ات..
تهیونگ منو گرفته بود و کوک آیو رو...
×موهامو ول کن احمق..
+تو اول ول کن..
_با هم دیگه ول کنین..
÷اره.. یک..
_دو...
÷سههه..
اما نه من ول کرده بودم و نه آیو..
_ای بابا ول کنین دیگه..
÷آیو ولش کن..
×نمیخوام اول اون..
+ایی.. من ول نمیکنم..
بزور تهیونگ دست منو گرفت و کوک دست آیو .. که ول کردیم..
تهیونگ با اخم اومد و جلوم وایستاد..
÷مو میکشی؟
_ات بیا بریم..
×تهیوونگ
موهای آیو سیخ سیخ شده بود و سرم حسابی درد میکرد.. خیلی محکم کشید..
+اخخ.. موهام.. بیشهووور..
×احمق موهامو کندی..
÷زود از هم معذرت خواهی کنین..
×برو بابا..
_آیو.
+اول آیو
×عه تو اول موهامو کشیدی..
+تو اول هولم دادی..
_اوفف.. ات من معذرت میخوام به حا آیو... خوبه؟
+نهه..
×چرا تو؟
_چون گند کاریاتو جمع کنم..
÷آیو بیا بریم اون اتاق..
×بریم..
۴۰ لایک
+ولی من از دکترا خوشم نمیاد.. اه
_دکترم؟
+دکترا میگن اینو بخور اونو نخور.. تو هم دقیقا همون شدی..
×به نظرم دکتر شو جونگ کوک.. بهت میاد جذاااب..
با دستم مشت زدم پشت آیو و تهیونگ گرفتتم..
÷عهه
+تهیونگ دکتر میشه جونگ کوک حق نداره از خونه پاشو بزاره بیرون جون من اجازه نمیدم..
_عجب
+اره..
÷چه چیزاا..
+همینی که هست میخواین بخواین میخواینم نخواین..
×عه پس تهیونگ هم حق نداره جایی بره..
_باز شروع کردن..
+داداشم هر کاری بخواد انجام میده از تو هم اجازه نمیگره آبو خانوم..
÷ات بس کن
×پس دیگه حق نداری خط و نشون بکشی واسه اوپام..
از جام بلند شدم و با عصبانیت داد زدم..
+اوووپااااا؟
اونم از جاش بلند شد و بلند تر از من داد زد..
×اره اوپاااااا
+الان بهت نشون میدم کی اوپاته..
_ات بشین.. تهیونگ بگییرش..
×صبر کن ببینم میخواد چیکارم کنه..
از اونجا اومدم طرف اتاق و آیو هم دنبالم اومد..
_بهت میگم بگیرشون اونا رو هم میشه بعدا بخوری..
÷بشین دعوا شون الان تموم میشه..
_نه خیر تا نزنن همدیگرو تیکه تیکه نکنن ول کن نیستن.. پاشو دارم بهت میگم..
توی اتاق رفتم و دیدم آیو اومدش..
+برو بیرون..
×دنبال چی؟
+گوشیم؟
×صبر کن..! عا روی نبل بودش..
+عا اوکی..
×اوم..
+صبر کن ببینم.
×من چرا بهت گفتم؟
+چمیدونم خلی..
×به من نگووو خل که تو از من اصکل ترییی.
_آیو نمیخواین بس کنین؟
÷بیا بریم بیب..
+بیب؟
×اره بیب..
_هفف.. گفتم بیا جمعشون کن.. میگی بیب اتیششونو زیاد تر کنی؟ بیا برو نخواستیم کمک کنی..
÷واااا..
×کوک برو بیرون تو هم برو بیب کار دارم با ات..
+انقدر نگوو بیب آیو...
×حیف که دو نفری مگر نه الان رو تخت بیهوش افتاده بودی ات خانوم..
+چیییی؟
_ای بابا شما دوتا ول نمیکنید؟
تهیونگ اومد دست منو گرفت و رفتیم توی اتاق دیگه و درو بست..
+چیه؟
÷چرا انقدر با آیو دعوا میکنی؟
+چون حرص ادم رو در میاره..
÷انگار تو در نمیاری..
+حقشه..
÷باشه.. اروم شدی؟
+اوم..
رفتمو بغلش کردم که اونم دستشو موهام کشید..
خودمم تعجب کردم این حرکتم که چرا بغلش کردم..
÷الان بهتری؟
+اوم.. تو جرا مهربون شدی باهام؟
÷نمیدونم.. خخخ.. شاید جون آیو رو مدیونتم..
+من کوک رو مدیون تو هم آیو که رفت و امدش رو داشت..
÷اره اما تو کوک باعث شدین..
که کوک و آیو اومدن تو..
×دارین چه غلطی میکنین؟
+عام میخوای بگم؟
×اوم..
+اولش بغلش کردم.. اونم بغلم کرد.. بعد اون دیتشو گذاشت روی موها و بوسم کرد..
÷عع..
راحت میشد و حرص و عصبانیت رو از چشای دوتاشون دید..
_عجبب..
+اوم.. میگم اجازه لب گیری از برادر رو که دارم..
که آیو اومد و هلم داد..
×دهنتو ببند.. تهیونگ مال منههه.. جونگ کوکم مال خودمه.. تو برو با یه نفر دیگه..
+بفرما.. به من میگین بس کن خودش داره شروع میکنه..
استینامو زدم بالا و موهاشو کشیدم.
یه جییغ بلند زد و اونم از موهام گرفت
+اییی..
_ول کنین.. تهیووونگ..
÷ولش کن ات..
تهیونگ منو گرفته بود و کوک آیو رو...
×موهامو ول کن احمق..
+تو اول ول کن..
_با هم دیگه ول کنین..
÷اره.. یک..
_دو...
÷سههه..
اما نه من ول کرده بودم و نه آیو..
_ای بابا ول کنین دیگه..
÷آیو ولش کن..
×نمیخوام اول اون..
+ایی.. من ول نمیکنم..
بزور تهیونگ دست منو گرفت و کوک دست آیو .. که ول کردیم..
تهیونگ با اخم اومد و جلوم وایستاد..
÷مو میکشی؟
_ات بیا بریم..
×تهیوونگ
موهای آیو سیخ سیخ شده بود و سرم حسابی درد میکرد.. خیلی محکم کشید..
+اخخ.. موهام.. بیشهووور..
×احمق موهامو کندی..
÷زود از هم معذرت خواهی کنین..
×برو بابا..
_آیو.
+اول آیو
×عه تو اول موهامو کشیدی..
+تو اول هولم دادی..
_اوفف.. ات من معذرت میخوام به حا آیو... خوبه؟
+نهه..
×چرا تو؟
_چون گند کاریاتو جمع کنم..
÷آیو بیا بریم اون اتاق..
×بریم..
۴۰ لایک
۱۴.۰k
۱۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.