لجباز جذابP110
لجباز_جذابP110
ات"
روی تخت نشستم و موهامو میخاروندم..
+اوفف.. خوهرت کاملا وحشیه جونگ کوک..
کوک با اخم نگام میکرد..
+هاا؟ اونجوری نگام نکن.. میترسم..
از جام بلند شدم که برم و دستمو گرفت..
_کجا؟
+ترسناکی میترسم بمونم..
_کجام ترسناکه؟
+چشم غره ای که داری بهم میری..
_نرم؟
+نه..
_بشین..
+من میرم بیرون..
_گفتم بشین..
+نمیخوام... داری منو با چشمات میخوری..
_ات بشین اعصابمو خورد نکن..
+هففف..
رفتم نشستم و با کلافگی نگاش کردم..
+بفرما..
_چرا سر به سر آیو میزاری؟
+چون دوست دارم..
_عه؟
+چیه.؟
اومد جلو به لبام نگاه کرد و منم عقب عقب میرفتم که خوردم به تاج تخت..
+هی کوک..
سرمو بردم عقب و اون نزدیکم شد..
لبش رو گذاشت رو لبم و محکم مک میزد. با دستم زدم بهش..
+باشه.. ببخشید..
_دیره..
+باشه بعدا..
_ات بس کن این لبا مال خودمه..
که دوباره لبشو چسبوندم و هول دادم و از جام بلند شدم..
+بیا بعدا کوک شب..
_بیا ات..
رفتم و در اتاق و باز کردم از اتاق رفتم بیرون که صدای غر غرای کوک بلند شد و منم اهمیت ندادم و رفتم توی اتاق اون طرفی... چشمام یه صحنه دیدشون که تهیونگ آیو رو چسبونده بود به دیوار و داشتم لب میگرفتن منم پشت بهشون وایستادم و دستمو گذاشتم روی دهنم..
×یااا برو بیرون..
÷تو اینجا چیکار میکنی؟
+چیزه.. ادامه بدین..
×برو بیرون ادامه میدیم..
+نهه..
÷چیه؟
+اخه نمیتونم..
×چیشده؟
+هیچی.. شما ادامه بدین..
÷کوک کاری کرده؟
+نه داریم بازی میکنیم..
×بازی؟
+میخواد بوسم کنه امامن نمیزارم.. خخخ
×جالبه
که دیدم تهیونگ رو هول داد..
×پس ما هم بازی میکنیم..
تهیونگ اخماشو کرد تو هم بهم نگاه کرد و منم لبخند کیوتی بهش زدم..
÷کار یادش میدی؟
×نه اتفاقا جالبه.. لب چیزه گیرونیه.. به سادگی نمیدم..
+پس مواظبشون باش.. چون وقتی بدی ولت نمیکنه..
×اوکی حواسم هست..
که جونگ کوک در اتاق رو باز کرد و منم پشت در وایستاده بودم..
÷چیشده؟
_ات اینجا نیست؟
از پشت در سرمو تکون دادم که نگن من اینجام..
×واسه چی؟
_کارش دارم..
×چیکااار
_همینی که الان شما دادشتین انجام میدادین..
÷چه خوب پس حتما انجام بده..
_ات اینجاست یا نه؟
÷اره پشت دره..
اومد تو و پشت درو نگاه کرد که من نشسته بودم و پامو بغل کرده بود..
_اینجایی؟ شیطون..
+برو
÷اینم تنبیهت که کار یاد آیو میدی..
+خیلی بیشعوریی..
×چرا گفتی؟
÷دروغ بگم؟
_پاشو
+نمیام..
_بغلت کنم یا خودت میای..؟
+جونگ کوک
÷پاشو ات.. پاشو
+نمیخام.. آیووو
×برو اونور جونگ کوک..
آیو میخواست بیاد طرف من که تهیونگ دستشو گرفت..
÷ببرش.. از طرف من دو دقیقه هم روش..+تهیونگ خجالت بکش..
کوک براید استایل بغلم کرد و منم دست پالک میزدم که ولم کنه..
+یااا.. ولم کن..
×هی کوککک..
ات"
روی تخت نشستم و موهامو میخاروندم..
+اوفف.. خوهرت کاملا وحشیه جونگ کوک..
کوک با اخم نگام میکرد..
+هاا؟ اونجوری نگام نکن.. میترسم..
از جام بلند شدم که برم و دستمو گرفت..
_کجا؟
+ترسناکی میترسم بمونم..
_کجام ترسناکه؟
+چشم غره ای که داری بهم میری..
_نرم؟
+نه..
_بشین..
+من میرم بیرون..
_گفتم بشین..
+نمیخوام... داری منو با چشمات میخوری..
_ات بشین اعصابمو خورد نکن..
+هففف..
رفتم نشستم و با کلافگی نگاش کردم..
+بفرما..
_چرا سر به سر آیو میزاری؟
+چون دوست دارم..
_عه؟
+چیه.؟
اومد جلو به لبام نگاه کرد و منم عقب عقب میرفتم که خوردم به تاج تخت..
+هی کوک..
سرمو بردم عقب و اون نزدیکم شد..
لبش رو گذاشت رو لبم و محکم مک میزد. با دستم زدم بهش..
+باشه.. ببخشید..
_دیره..
+باشه بعدا..
_ات بس کن این لبا مال خودمه..
که دوباره لبشو چسبوندم و هول دادم و از جام بلند شدم..
+بیا بعدا کوک شب..
_بیا ات..
رفتم و در اتاق و باز کردم از اتاق رفتم بیرون که صدای غر غرای کوک بلند شد و منم اهمیت ندادم و رفتم توی اتاق اون طرفی... چشمام یه صحنه دیدشون که تهیونگ آیو رو چسبونده بود به دیوار و داشتم لب میگرفتن منم پشت بهشون وایستادم و دستمو گذاشتم روی دهنم..
×یااا برو بیرون..
÷تو اینجا چیکار میکنی؟
+چیزه.. ادامه بدین..
×برو بیرون ادامه میدیم..
+نهه..
÷چیه؟
+اخه نمیتونم..
×چیشده؟
+هیچی.. شما ادامه بدین..
÷کوک کاری کرده؟
+نه داریم بازی میکنیم..
×بازی؟
+میخواد بوسم کنه امامن نمیزارم.. خخخ
×جالبه
که دیدم تهیونگ رو هول داد..
×پس ما هم بازی میکنیم..
تهیونگ اخماشو کرد تو هم بهم نگاه کرد و منم لبخند کیوتی بهش زدم..
÷کار یادش میدی؟
×نه اتفاقا جالبه.. لب چیزه گیرونیه.. به سادگی نمیدم..
+پس مواظبشون باش.. چون وقتی بدی ولت نمیکنه..
×اوکی حواسم هست..
که جونگ کوک در اتاق رو باز کرد و منم پشت در وایستاده بودم..
÷چیشده؟
_ات اینجا نیست؟
از پشت در سرمو تکون دادم که نگن من اینجام..
×واسه چی؟
_کارش دارم..
×چیکااار
_همینی که الان شما دادشتین انجام میدادین..
÷چه خوب پس حتما انجام بده..
_ات اینجاست یا نه؟
÷اره پشت دره..
اومد تو و پشت درو نگاه کرد که من نشسته بودم و پامو بغل کرده بود..
_اینجایی؟ شیطون..
+برو
÷اینم تنبیهت که کار یاد آیو میدی..
+خیلی بیشعوریی..
×چرا گفتی؟
÷دروغ بگم؟
_پاشو
+نمیام..
_بغلت کنم یا خودت میای..؟
+جونگ کوک
÷پاشو ات.. پاشو
+نمیخام.. آیووو
×برو اونور جونگ کوک..
آیو میخواست بیاد طرف من که تهیونگ دستشو گرفت..
÷ببرش.. از طرف من دو دقیقه هم روش..+تهیونگ خجالت بکش..
کوک براید استایل بغلم کرد و منم دست پالک میزدم که ولم کنه..
+یااا.. ولم کن..
×هی کوککک..
۱۲.۸k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.