هر چیز قرمزی

داشتم راه میرفتم که چراغ قرمز شد...
و مجبور شدم بایستم...
آدم باید به هرچیز قرمری احترام بذاره...
خون سرخ...
چراغ قرمز...
خط قرمزها...
ابستادم و به این فکر کردم که الان این آدمایی که سر صبح منو میبینند روی جدول راجع بهم چی فکر میکنند؟!
حتما میگن عجب دختر دیوانه ایه...
بعد به این فکر کردم که آقای#محمدصالح_علا دنیا خیلیم حلال عاشقا نیستا...
نزدیک بود که گریه کنم اما چراغ سبز شد و راه افتادم...
تا اینکه...
ادامه داره...
دیدگاه ها (۲)

من خیلی وقته افتادم

اما اقای علا زندگی حلال عاشقان نیست...

یک صبح کاملا ناآرام

هیچوقت به فکرم هم نمیرسید یه روزی اونقدر گریه کنم که مجبور ب...

پارت۹ رز وحشیاصلاً به من چه گرفتم خوابیدم ات...رفتم داخل اتا...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩³⁴به چهره های حیرت زده شون نگاه کردمهه فک ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط