چانگین
#چانگین
#part4
چانگبین : پول بیمارستان و از کجا اوردی؟*اخم*
جونگین : بیمه داد
چانگبین : برو بیرون
جونگین : چی ؟ *قیافه اشکی و شوک*
چانگبین : گمشو بیرون ... چرندیاتو تحویل من نده *داد*
جونگین : ببخشید اذیتت کردم الان میرم *سرشو انداخت پایین و مست طور راه رفت همون لحظه قلبش گرفت داشت از دردش میمرد ولی چانگبین چی عشقش چی اونو مثل یه اشغال از اتاقش انداخت بیرون
چانگبین : هی ماساژتو انجام ندادی نه ؟
دوباره از طرف عشقش به قلبش ترک انداخته شد دوباره ترد شد دوباره رد شد بدون اینکه بدونه چیکار میکنه سرشو انداخت پایین از اتاق به زور رفت بیرون با اون درد تحمل نشدنی به سمت خیابون رفت دیگه طاقتش تمومشد دردش خیلی زیاد شد همون لحظه یه ماشین با سرعت زیاد زد بهش افتاد زمین و دستش شکست همینطور پیشونیش از پیشونیش خون میرفت و بیهوش شده بود
رعد و برق زد بارون شدید شروع به باریدن کرد انگار ابرام داشتن برا پسر گریه میکردن راننده که متوجه جونگین شد زنگ زد اورژانش از اورژانس اومدن و جونگین و به بیمارستان بردن
بعد از بخیه زدن سرش و گچ گرفتن دستش به بخش مراقبت های ویژه بردنش بعد از ۲۸ دقیقه جونگین بهوش اومد از پرستار پرسید که چرا اونجاست پرستار مو به مو همه چیزو به جونگین گفت از وقتی وارد بیمارستان شد تا وقتی که با اورژانس به بیمارستان بردنش فهمید چه گندی زده قرار نبود اونارو به چانگبین بگه و امیدوار بود چانگبین بهش اهمیت نده
ویو نویسنده
جونگین بیچاره نباید اینجوری مست میکرد همون لحظه سر و کله چانگبین پیدا شد انگار که هیچی نشده
چانگبین : اومدم سرمه درمانتو بزنم ... اها راستی تا ۳ هفته اینجا میمونی
جونگین : ولی من باید کار کنم باید پول جمع کنم تا شاید بتونم پول درمان مامان بزرگمو تا دو هفته بعد جمع کنم حداقل بزار ببینمش
چانگبین : این به من ربطی نداره تو باید اینجا بمونی اگه بری خونه ممکنه مغزت خون ریزی داخلی کنه و بمیری
جونگین : خواهش میکنم من اونو دوست دارم به اندازه کل دنیا اون برام عزیزه از زندگی فقط اون برام مونده با این که مامان بزرگ واقعیم نیست ولی اون من و بزرگ کرده خواهش میکنم *گریه*
چانگبین : این به من ربطی نداره من فقط دکتر قلبتم دکتره اصلیت دکتر لیه اگه مرخصی میخوای از اون اجازه بگیر *دکتر لی میاد تو*
^: متاسفم ولی نمیتونی مرخص بشی حتی ممکنه بیشتر بمونی اینجا *سرمو از دستش میکشه بیرون* دکتر سئو میتونید سرمش رو تزریق کنید
چانگبین : اها راستی اقای یانگ تو این ۳ هفته ورزش و ماساژهاتون رو باهم انجام میدیم
جونگین : فهمیدم *ناراحت*
#part4
چانگبین : پول بیمارستان و از کجا اوردی؟*اخم*
جونگین : بیمه داد
چانگبین : برو بیرون
جونگین : چی ؟ *قیافه اشکی و شوک*
چانگبین : گمشو بیرون ... چرندیاتو تحویل من نده *داد*
جونگین : ببخشید اذیتت کردم الان میرم *سرشو انداخت پایین و مست طور راه رفت همون لحظه قلبش گرفت داشت از دردش میمرد ولی چانگبین چی عشقش چی اونو مثل یه اشغال از اتاقش انداخت بیرون
چانگبین : هی ماساژتو انجام ندادی نه ؟
دوباره از طرف عشقش به قلبش ترک انداخته شد دوباره ترد شد دوباره رد شد بدون اینکه بدونه چیکار میکنه سرشو انداخت پایین از اتاق به زور رفت بیرون با اون درد تحمل نشدنی به سمت خیابون رفت دیگه طاقتش تمومشد دردش خیلی زیاد شد همون لحظه یه ماشین با سرعت زیاد زد بهش افتاد زمین و دستش شکست همینطور پیشونیش از پیشونیش خون میرفت و بیهوش شده بود
رعد و برق زد بارون شدید شروع به باریدن کرد انگار ابرام داشتن برا پسر گریه میکردن راننده که متوجه جونگین شد زنگ زد اورژانش از اورژانس اومدن و جونگین و به بیمارستان بردن
بعد از بخیه زدن سرش و گچ گرفتن دستش به بخش مراقبت های ویژه بردنش بعد از ۲۸ دقیقه جونگین بهوش اومد از پرستار پرسید که چرا اونجاست پرستار مو به مو همه چیزو به جونگین گفت از وقتی وارد بیمارستان شد تا وقتی که با اورژانس به بیمارستان بردنش فهمید چه گندی زده قرار نبود اونارو به چانگبین بگه و امیدوار بود چانگبین بهش اهمیت نده
ویو نویسنده
جونگین بیچاره نباید اینجوری مست میکرد همون لحظه سر و کله چانگبین پیدا شد انگار که هیچی نشده
چانگبین : اومدم سرمه درمانتو بزنم ... اها راستی تا ۳ هفته اینجا میمونی
جونگین : ولی من باید کار کنم باید پول جمع کنم تا شاید بتونم پول درمان مامان بزرگمو تا دو هفته بعد جمع کنم حداقل بزار ببینمش
چانگبین : این به من ربطی نداره تو باید اینجا بمونی اگه بری خونه ممکنه مغزت خون ریزی داخلی کنه و بمیری
جونگین : خواهش میکنم من اونو دوست دارم به اندازه کل دنیا اون برام عزیزه از زندگی فقط اون برام مونده با این که مامان بزرگ واقعیم نیست ولی اون من و بزرگ کرده خواهش میکنم *گریه*
چانگبین : این به من ربطی نداره من فقط دکتر قلبتم دکتره اصلیت دکتر لیه اگه مرخصی میخوای از اون اجازه بگیر *دکتر لی میاد تو*
^: متاسفم ولی نمیتونی مرخص بشی حتی ممکنه بیشتر بمونی اینجا *سرمو از دستش میکشه بیرون* دکتر سئو میتونید سرمش رو تزریق کنید
چانگبین : اها راستی اقای یانگ تو این ۳ هفته ورزش و ماساژهاتون رو باهم انجام میدیم
جونگین : فهمیدم *ناراحت*
- ۵.۸k
- ۲۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط