وقتی از پرورشگاه آورده بودت فصل دو
وقتی از پرورشگاه آورده بودت فصل دو
پارت ۴
_باشه؟
+ اره باشه
ویو کوک
انداختمش رو کولم و رفتیم داخل خونه
.
رفتیم داخل اتاق در رو هم قفل کردم چون مطمعن بودم داره اذیتم میکنه من از این فرصت میخام استفاده کنم
+ هی چرا درو قفل میکنی
_ببین من میدونم تو داشتی الکی میگفتی پس درو قفل کردم
+ گوه خوردم بزار برم
_عهه بچه ک نباید حرف زشت بزنه
+ اذیتم نکن
_اذیت نمیکنم ک
اگه میخاسم اذیتت کنم نمیگرفتمت
+ من نمیخام تو هم نباید ب من دست بزنی
_ما زن و شوهریم تقریبا ۴ سال از ازدواجمون میگذره ولی بچه نداریم
تو هم ک حوصلت سر رفته مگه ن؟
+ خوب
نمیشه ی وقت دیگه امشب میخام برم پیش دوستام
_برو مگه من گفتم نرو؟
حالا بیا شروع کنیم
( بچه ها من خوب اسمات رو همین جا مینویسم ولی طوری مینویسم ک انگار اصلا اسمات نیست ولی اگه جنبه همین هم نداری نخون)
ل.بام رو روی ل.باش قرار دادم
یادمه آخرین باری ک بوسیدمش روز عروسی بود چقدر دلتنگ لباش شده بودم لعنتی نمیزاشت بوسش کنم این همه مدت
کم کم رفتیم روی تخت
از اونجایی ک بحث بچه وسط بود پس کان.دوم بی کان.دوم
و شروع ب ضربه زدن کردم
و از اونجایی ک من بچه ای خوبیم و قسط خیر دارم بعد از کام شدن ازش کشیدم بیرون
یعنی فقط ی راند
_الان این بد بود
من فقط بچه میخام ن لباست رو در آوردم ن ب جایت دس زدم ن جایت رو دیدم
+خیلی خری درد داشت
_ول اینا کن مهم اینه الان هم میتونی راه بری هم ی نی نی خوشگل تو شکمت کاشتم برات
+ پس همچین حسه
_چ حسی
+ ریختن ی چیزی توت
_عجب
بزار ببینم تخت رو
+چرا
_میخام ببینم خون ریزی داشتی یا ن
+ در این حد ب من اعتماد داری؟
واقعا برات متاسفم ک میخای ببینی من باکره بودم یا ن
تو دخترونگیم رو ازم گرفتی
خیلی بیشخصیتی
_واقعا داری اینا رو ب من میگی
من فقط میخواستم بینم الان واقعا مال منی یا ن
البته اگه باکره هم نبودی برای من مهم نبود چون من دوست دارم
+واقعا؟
_اره پس چی
+ بغلم کن بریم پایین ی چیزی بخوریم
_بپر بغلم تا بریم
و تماممم
حمایت یادتون نره
بایی
پارت ۴
_باشه؟
+ اره باشه
ویو کوک
انداختمش رو کولم و رفتیم داخل خونه
.
رفتیم داخل اتاق در رو هم قفل کردم چون مطمعن بودم داره اذیتم میکنه من از این فرصت میخام استفاده کنم
+ هی چرا درو قفل میکنی
_ببین من میدونم تو داشتی الکی میگفتی پس درو قفل کردم
+ گوه خوردم بزار برم
_عهه بچه ک نباید حرف زشت بزنه
+ اذیتم نکن
_اذیت نمیکنم ک
اگه میخاسم اذیتت کنم نمیگرفتمت
+ من نمیخام تو هم نباید ب من دست بزنی
_ما زن و شوهریم تقریبا ۴ سال از ازدواجمون میگذره ولی بچه نداریم
تو هم ک حوصلت سر رفته مگه ن؟
+ خوب
نمیشه ی وقت دیگه امشب میخام برم پیش دوستام
_برو مگه من گفتم نرو؟
حالا بیا شروع کنیم
( بچه ها من خوب اسمات رو همین جا مینویسم ولی طوری مینویسم ک انگار اصلا اسمات نیست ولی اگه جنبه همین هم نداری نخون)
ل.بام رو روی ل.باش قرار دادم
یادمه آخرین باری ک بوسیدمش روز عروسی بود چقدر دلتنگ لباش شده بودم لعنتی نمیزاشت بوسش کنم این همه مدت
کم کم رفتیم روی تخت
از اونجایی ک بحث بچه وسط بود پس کان.دوم بی کان.دوم
و شروع ب ضربه زدن کردم
و از اونجایی ک من بچه ای خوبیم و قسط خیر دارم بعد از کام شدن ازش کشیدم بیرون
یعنی فقط ی راند
_الان این بد بود
من فقط بچه میخام ن لباست رو در آوردم ن ب جایت دس زدم ن جایت رو دیدم
+خیلی خری درد داشت
_ول اینا کن مهم اینه الان هم میتونی راه بری هم ی نی نی خوشگل تو شکمت کاشتم برات
+ پس همچین حسه
_چ حسی
+ ریختن ی چیزی توت
_عجب
بزار ببینم تخت رو
+چرا
_میخام ببینم خون ریزی داشتی یا ن
+ در این حد ب من اعتماد داری؟
واقعا برات متاسفم ک میخای ببینی من باکره بودم یا ن
تو دخترونگیم رو ازم گرفتی
خیلی بیشخصیتی
_واقعا داری اینا رو ب من میگی
من فقط میخواستم بینم الان واقعا مال منی یا ن
البته اگه باکره هم نبودی برای من مهم نبود چون من دوست دارم
+واقعا؟
_اره پس چی
+ بغلم کن بریم پایین ی چیزی بخوریم
_بپر بغلم تا بریم
و تماممم
حمایت یادتون نره
بایی
۱.۱k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.