دوپارتیجونگکوک

#دوپارتی‌جونگ‌کوک
درخواستی

𝑰𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒆𝒏𝒅, 𝒊𝒕’𝒔 𝒚𝒐𝒖.

"بهتری؟":Julia

"احتمالا":kook

"چیزی نمی‌خوای؟":Julia

"نه. والریا کجاست؟":kook

"جونگ‌کوک تو اص...":Julia

صدای والریا از پایین اومد.

"بابا!!!":Valeria

"جون دل بابا":kook

والریا با شتاب وارد اتاق شد.

"نزدیکم نشو دختر خوشگلم. سرما میخوریا":kook

لب‌ولوچش آویزون شد.

"ولی من دلم می‌خواد دوباله باهم بازی تونیم":Valeria

جونگ‌کوک خندید

"هروقت خوب شدم قول میدم باهم کلی بازی کنیم":kook

"گول میدی؟؟؟":Valeria

جونگ‌کوک دستش رو سمت لپ والریا برد و کشیدش

"قول میدم جوجه. شام خوردی؟":kook

"آله":Valeria

والریا خمیازه کشید و چشم‌هاش رو مالوند.

"برو بخواب. فردا حرف میزنیم فندوق":kook

"باجه. شب بخیل بابا":Valeria

"شب بخیر دخترم":kook

"جولیا برو والریا رو....":kook

حرفش با دیدن چشم‌های پر از اشک جولیا نصفه موند.

"جولیا حالت....":kook

"والریا بیا بریم بخوابیم. بابا باید استراحت کنه...":Valeria

دست والریا رو گرفت. برق رو خاموش کرد و بدون نگاه کردن به‌ جونگ‌کوک گفت:
"شب‌بخیر":Valeria

در رو بست و از اتاق خارج شد و جونگ‌کوک رو با هزاران فکر تنها گذاشت
______
بابا جونگ‌کوک
دیدگاه ها (۵)

#دوپارتی‌جونگ‌کوکدرخواستی𝑰𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒆𝒏𝒅, 𝒊𝒕’𝒔 𝒚𝒐𝒖.نمی‌تونست دست ...

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"'p¹⁰'"خسته نباشی":kook"همچنین":Alice"با ...

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"'p⁹''⁴⁵ دقیقه بعد'"جونگ‌کوک":Frederick"ه...

"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"'p⁸'"من طراح لباسم، مدل نیستم که من رو آ...

پارت ۱۹

پلیس. ابلیس. part ²⁰جونگ کوک : برید خدارو شکر کنید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط