𝐹𝓇𝑜𝓂 𝒽𝒶𝓉𝑒 𝓉𝑜 𝒻𝓇𝒾𝑒𝓃𝒹𝓈𝒽𝒾𝓅
𝐹𝓇𝑜𝓂 𝒽𝒶𝓉𝑒 𝓉𝑜 𝒻𝓇𝒾𝑒𝓃𝒹𝓈𝒽𝒾𝓅
Part:1
قشنگی چشمات به زیبایی آسمان
ویو ا/ت
تو خواب عمیقی بودم و خواب می دیدم بغل کراشمم که
مامانم آمد منو از خواب بیدار کرد رو تخت نشستم با لب لو چوچه
آویزون شده نگاش کر چشمامو می مالوندم و حرصی گفتم
ا/ت:مامان
مامان ا/ت از دیدن دخترکش خندید و گفت
م/ت:چیشده ؟(خنده)
ا/ت:داشتم خوب فلیکس رو میدیدم
مادرش شدت خندش بیشتر شد گفت
م/ت:پاشو بچه حالا خواب عشقشم میبینه
ا/ت باز با اعتراز مامانشو صدا زد از تخت پاشد
به سمت سرویس رفتم کارای مربوطه رو انجام داد
لباسمو عوض کردم و رفتم پایین خداروشکر امروز روز تعطیل بود
رفتم به سمت میز توی آشپز خونه ولی کسی نبود رفتم تو حیاط مامان و بابا رو دیدم با یه لبخند صبح بخیر گفتم و نشستم و
شروع کردم به خوردن جای تهیونگ خیلی خالی بود که یهو زنگ در خونه زده شد
با کسی که آمد تو حیاط و خیلی سرد سلام کرد خیره شدم بعد....
Part:1
قشنگی چشمات به زیبایی آسمان
ویو ا/ت
تو خواب عمیقی بودم و خواب می دیدم بغل کراشمم که
مامانم آمد منو از خواب بیدار کرد رو تخت نشستم با لب لو چوچه
آویزون شده نگاش کر چشمامو می مالوندم و حرصی گفتم
ا/ت:مامان
مامان ا/ت از دیدن دخترکش خندید و گفت
م/ت:چیشده ؟(خنده)
ا/ت:داشتم خوب فلیکس رو میدیدم
مادرش شدت خندش بیشتر شد گفت
م/ت:پاشو بچه حالا خواب عشقشم میبینه
ا/ت باز با اعتراز مامانشو صدا زد از تخت پاشد
به سمت سرویس رفتم کارای مربوطه رو انجام داد
لباسمو عوض کردم و رفتم پایین خداروشکر امروز روز تعطیل بود
رفتم به سمت میز توی آشپز خونه ولی کسی نبود رفتم تو حیاط مامان و بابا رو دیدم با یه لبخند صبح بخیر گفتم و نشستم و
شروع کردم به خوردن جای تهیونگ خیلی خالی بود که یهو زنگ در خونه زده شد
با کسی که آمد تو حیاط و خیلی سرد سلام کرد خیره شدم بعد....
۱۵.۰k
۲۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.