مافیای من
مافیای من
پارت۳
از زبان ات
امروز خیلی خوشحالم چون امروز هم سالگرد دوستی من و ته هست هم میخوام به کوک بگم که دوستش دارم فک میکنم که کوک هم از من خوشش بیاد چون خیلی با هام مهربون هست همینطور که غرق خیال بودم میا امد داخل اتاق و با یه جیغ بلند منو از خیالتم بیرون امد
"ویو میا "
رفتم سمت اتاق ات درو باز کردم دیدم رو تخت دراز کشیده و داره خیال پردازی میکنه با یع جیغ از رویا بیدارش کردم گفتم چیع چرا اینقدر خوشحالی گفت امروز میخوام به جونگکوک بگم که دوستش دارم خنده از رو لبام رفت چون منم جونگ کوک رو دوست دارم اما چیکار کنم مجبورم عشقم رو داخل دلم نگه دارم
خوب خوب دیگه پاشو اماده شو باید بریم
با ات داشتیم اماده میشدیم لباسامون رو پوشیدیم و با بقیه دخترا کایلی و نانو رفتیم به دنس پارتی....
لایک کامنت مرسی 🙂🤍
پارت۳
از زبان ات
امروز خیلی خوشحالم چون امروز هم سالگرد دوستی من و ته هست هم میخوام به کوک بگم که دوستش دارم فک میکنم که کوک هم از من خوشش بیاد چون خیلی با هام مهربون هست همینطور که غرق خیال بودم میا امد داخل اتاق و با یه جیغ بلند منو از خیالتم بیرون امد
"ویو میا "
رفتم سمت اتاق ات درو باز کردم دیدم رو تخت دراز کشیده و داره خیال پردازی میکنه با یع جیغ از رویا بیدارش کردم گفتم چیع چرا اینقدر خوشحالی گفت امروز میخوام به جونگکوک بگم که دوستش دارم خنده از رو لبام رفت چون منم جونگ کوک رو دوست دارم اما چیکار کنم مجبورم عشقم رو داخل دلم نگه دارم
خوب خوب دیگه پاشو اماده شو باید بریم
با ات داشتیم اماده میشدیم لباسامون رو پوشیدیم و با بقیه دخترا کایلی و نانو رفتیم به دنس پارتی....
لایک کامنت مرسی 🙂🤍
۲۱.۴k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.