ازدواج اجباری
#ازدواج_اجباری
پارت: 6
مامان تهیونگ: چ عجب اومدین
ا.ت: هه
تهیونگ: مامان بخدا هردومون خسته ایم شامم نمیخوریم
ا.ت: اره راست میگه
مامان تهیونگ: باشه
[فلش بک به فردا]
ویو ا. ت
از خواب پاشدم رفتم حاضر شدم رفتم ارایشگاه
که ساعت ۲ تموم شد بعد تهیونگ اومد دنبالم و رفتیم دنبال عکاسی و فیلم برداری
ویو تهیونگ
واو ا.ت خیلی خوشگل شده بود البته خوشگل بود خوشگل تر شد عکاسی و فیلم برداری تموم شد و ساعت ۷ شد
گشنمون بود سریع رفتیم ی چیزی خوردیم
خداروشکر ارایش ا.ت اصلا پاک نمیشه هوفففف راحت شدما و ساعت ۷:۳٠ شد راه افتادیم ب سمت تالار
ویو ا.ت
عکاسی و فیلم برداری تموم شد و با تهیونگ رفتیم ی چیزی بخوریم شد ۷:۳٠ راه افتادیم ب سمت تالار ک ساعت شد ۸:۳٠
واقعا خیلی پر جمعیت بود و خیلی خوشگل
باورم نمیشه دارم از پدرم جدا میشم هه
ویو تهیونگ
عروسی تموم شد و با ا.ت رفتیم عمارت خودمون و خوابیدیم(ممنحرفاااااا)
فلش بک ب ۱ سال بعد
ویو ا.ت
خب الان ۱ سال گذشته از ازدواجمون و ما صاحب ۱ فرزند شدیم
خلاصه زندگیشون خیلی خوبه ❤️
(منحرفاااااا)
ببخشید خیلی بد شده
و ببخشید اکه غلط املایی داره
بوسس
پایان ✨🤍
پارت: 6
مامان تهیونگ: چ عجب اومدین
ا.ت: هه
تهیونگ: مامان بخدا هردومون خسته ایم شامم نمیخوریم
ا.ت: اره راست میگه
مامان تهیونگ: باشه
[فلش بک به فردا]
ویو ا. ت
از خواب پاشدم رفتم حاضر شدم رفتم ارایشگاه
که ساعت ۲ تموم شد بعد تهیونگ اومد دنبالم و رفتیم دنبال عکاسی و فیلم برداری
ویو تهیونگ
واو ا.ت خیلی خوشگل شده بود البته خوشگل بود خوشگل تر شد عکاسی و فیلم برداری تموم شد و ساعت ۷ شد
گشنمون بود سریع رفتیم ی چیزی خوردیم
خداروشکر ارایش ا.ت اصلا پاک نمیشه هوفففف راحت شدما و ساعت ۷:۳٠ شد راه افتادیم ب سمت تالار
ویو ا.ت
عکاسی و فیلم برداری تموم شد و با تهیونگ رفتیم ی چیزی بخوریم شد ۷:۳٠ راه افتادیم ب سمت تالار ک ساعت شد ۸:۳٠
واقعا خیلی پر جمعیت بود و خیلی خوشگل
باورم نمیشه دارم از پدرم جدا میشم هه
ویو تهیونگ
عروسی تموم شد و با ا.ت رفتیم عمارت خودمون و خوابیدیم(ممنحرفاااااا)
فلش بک ب ۱ سال بعد
ویو ا.ت
خب الان ۱ سال گذشته از ازدواجمون و ما صاحب ۱ فرزند شدیم
خلاصه زندگیشون خیلی خوبه ❤️
(منحرفاااااا)
ببخشید خیلی بد شده
و ببخشید اکه غلط املایی داره
بوسس
پایان ✨🤍
۴.۰k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.