P

P⁸

ویو تینا

بعد از تموم شدن کارم برای غذا خوردن به سالن غذاخوری رفتم کیفم هم همرام بود داشتم میرفتم که به کسب برخورد کردم چون در کیفم باز بود تموم وسایل ها که داشتم زمین ریخت دفتر طراحی هم باز شد روی عکسی که از آقای کیم تموم کرده بودم داشتم با سرعت وسایلم رو جمع میکردم که متوجه نقاشی شدم تا امدم برش دارم دیدم کس دیگه ای برش داشت

تهیونگ : این منم ؟

تینا : واقعا معذرت میخواهم من نمی‌خواستم چیز کنم...

تهیونگ : این خیلی زیبا کشیده شده خودتون کشیدین

تینا : بله شما ناراحت نشدین

تهیونگ : آخه چرا باید ناراحت بشم

آمد نزدیک و کمک کرد که بلند بشم

تهیونگ : میشه من اینو ببرم

تینا : البته چرا که نه

روزی : دختر حالت خوبه

جین : تهیونگ پس چرا نمیای

که اون دوتا همدیگرو دیدن

جین : عه سلام روزی خانم

روزی : سلام آقای کیم

جین : تهیونگ این توی

تهیونگ : آره تینا خانم کشیده

جین : تینا خانم مارو هم بکش

تینا : حتما چرا که نه همتون رو میکشم


ویو سوا


توی استدیو صدا برداری نشسته بودم و داشتم آهنگ جدید می‌نوشتم و آهنگ گوش میکردم و متوجه آقای مین نشدم از نظر من آقای مین خیلی زن هارو دست کم میگیره مخصوصاً از دیروز که اونجوری می‌گفت من واقعا از این مردا خوشم نمیاد

یونگی : دارین چیکار میکنین نمیاین غذا بخورید


سوا : دارم آهنگ می‌نویسم برای همین الان نمیام ( سرد)


یونگی : چه آهنگی میشه من ببینم


سوا : بفرماید ( سرد )

کاغذ هارو بهش دادم و خوب بعد از خواندنش خیلی دوست داشت

یونگی : این عالیه حالا کی می‌خواندش

سوا : اهنگ های که خودم می‌نویسم رو خودم میخونم

یونگی : این عالیه اسم آهنگ رو چی میزاری


سوا : عشق آتشین

یونگی : خوبه من دیگه میرم

بعد از رو صندلی بلند شد و به طرف در رفت و بیرون رفت

ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۰)

P⁸ویو راوی فلش بک به^^″ مهمونی″^^امروز روز بود که شاید میشد ...

²تینا، با چشمانی که ترکیبی از خستگی دوخت و دوز شبانه و هیجان...

P⁷لباس تینا لباس روزی لباس جینی لباس کیتی لباس سواویو تینا ت...

⁵ویو تینا بعد از رفتن بچه ها من کلی کار انجام دادم مثل صراحی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط