۸ پارت ۱۴
ا٫ت: داشتم میرفتم که
کوک: ا٫ت چیشد؟ (استرس)
ا٫ت: قبول کردن و فقط برای رسمی شدن باید با پی دی نیم صحبت کنن
تهیونگ: واقعا!!!! (ذوق)
ا٫ت: واقعا (خنده)
تهیونگ: آخجوووووون
(ا٫تو بغل میکنه و تو هوا میچرخونه)
ا٫ت: بسه دیگه بزارم پایین (خنده)
(تهیونگ ا٫تو میزاره زمین)
کوک: بریم به بقیه هم بگیم
(و راهی خوابگاه شدن و جریانو تعریف کردن و همه خوشحالو شادو خندون بودن (به علت گشادی فراوان))
تهیونگ ویو
وقتی ا٫تو بغل کردم خیلی سبوک بود در حد یه پر بنظرم غیر عادی بود بدنشم زیادی کوچولو و ریزه میزست خیلی کنجکاو بودم ولی نمیتونستم به خودش بگم بس از جونگ کوک پرسیدم
تهیونگ: ا٫ت میشه از تو اتاقم شارژرمو بیاری؟
(نامجون ترجمه میکنه)
ا٫ت: باشه حتما
(و میره)
تهیونگ: میگم کوک
کوک: چیه
تهیونگ: وقتی ا٫تو بغل کردم به طرز غیر عادی سبوک بود و اگرم یه اندامش نگاه کنی میبینی که خیلی ریزه میزست چرا؟
جین: اتفاقا این برای منم سوال بود درسته کلا خوبه ولی هرکی بخواد مثل ا٫ت باشه باید چندین سال تلاش کنه
(همه اعضا تعیید کردن)
کوک: خوب راستش ا٫ت یه بیماری داره که باعث میشه وزنش وحشت ناک بیاد پایین مثل مامانش درواقع چشم رنگی و بور بودنشم به مامانش رفته
خلاصه مجبور قرص بخوره که وزنش یکم بیاد بالا تا دور از جونش نمیره
جیمین: وااای خیلی عجیبه
نامجون: الان چند کیلوعه؟
کوک: ۳۵
اونم باکلی قرص وگرنه به یک کیلو هم میرسید
نامجون: بیماری دیگه ای هم داره که بخوایم بدونیم
کوک: نه فکر نکنم
.....................................................................
دوستان یه مطلبی مهمی هست راجب فیک که باید بدونید تو یه پست جدا میگم
تا پارت بعدی خداحافظ و حتما برام کامنت بزارید😘
کوک: ا٫ت چیشد؟ (استرس)
ا٫ت: قبول کردن و فقط برای رسمی شدن باید با پی دی نیم صحبت کنن
تهیونگ: واقعا!!!! (ذوق)
ا٫ت: واقعا (خنده)
تهیونگ: آخجوووووون
(ا٫تو بغل میکنه و تو هوا میچرخونه)
ا٫ت: بسه دیگه بزارم پایین (خنده)
(تهیونگ ا٫تو میزاره زمین)
کوک: بریم به بقیه هم بگیم
(و راهی خوابگاه شدن و جریانو تعریف کردن و همه خوشحالو شادو خندون بودن (به علت گشادی فراوان))
تهیونگ ویو
وقتی ا٫تو بغل کردم خیلی سبوک بود در حد یه پر بنظرم غیر عادی بود بدنشم زیادی کوچولو و ریزه میزست خیلی کنجکاو بودم ولی نمیتونستم به خودش بگم بس از جونگ کوک پرسیدم
تهیونگ: ا٫ت میشه از تو اتاقم شارژرمو بیاری؟
(نامجون ترجمه میکنه)
ا٫ت: باشه حتما
(و میره)
تهیونگ: میگم کوک
کوک: چیه
تهیونگ: وقتی ا٫تو بغل کردم به طرز غیر عادی سبوک بود و اگرم یه اندامش نگاه کنی میبینی که خیلی ریزه میزست چرا؟
جین: اتفاقا این برای منم سوال بود درسته کلا خوبه ولی هرکی بخواد مثل ا٫ت باشه باید چندین سال تلاش کنه
(همه اعضا تعیید کردن)
کوک: خوب راستش ا٫ت یه بیماری داره که باعث میشه وزنش وحشت ناک بیاد پایین مثل مامانش درواقع چشم رنگی و بور بودنشم به مامانش رفته
خلاصه مجبور قرص بخوره که وزنش یکم بیاد بالا تا دور از جونش نمیره
جیمین: وااای خیلی عجیبه
نامجون: الان چند کیلوعه؟
کوک: ۳۵
اونم باکلی قرص وگرنه به یک کیلو هم میرسید
نامجون: بیماری دیگه ای هم داره که بخوایم بدونیم
کوک: نه فکر نکنم
.....................................................................
دوستان یه مطلبی مهمی هست راجب فیک که باید بدونید تو یه پست جدا میگم
تا پارت بعدی خداحافظ و حتما برام کامنت بزارید😘
- ۳.۱k
- ۰۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط