ازدواج زوریp4
ب.ک: توی قهوه شون تحریک کننده ریختم وقتی که خوردن اتو هل دادم تو بغل جونگ کوک خودمم زود اومدم بیرون
ات ویو:
نفهمیدم چیشد ولی بابای کوک منو ها داد تو بغل کوک و خودشم رفت
زود از بغلش در اومدم
ات: بابات چرا منو هل داد؟
کوک: نمیدونم
ات : بابات بهم گفت باید امشب براش بچه بیاریم
کوک: چیییییییی
ات: منم همینو میگم
کوک : خب تو راه حلی داری؟,
ات : ن
کوک: خب پس چیکار کنیم؟
ات: نمیدونم من دوس پسر دارممم
کوک:ولی ما ازدواج کردیم اونا بیخیال شو
(من میرم الان میام )
ات ویو :
باید یه زنگ بزنم به سوجون( دوس پسرش)
تماس تلفنیشون:
ات: الو
؟: الو تو کی هستی
ات: تو کی هستی زنگ زدم به سوجون
؟ : من زنشم
ات: حرف الکی نزن من دوس دخترشم
؟ : ما یه دختر کوچولو هم داریم چرا زر میزنی
ات: چییییی
؟: گمشو دیگه هم زنگ نزن به شوهرم
ات رفت پایین گریه اش گرفته بود پرید تو بغل کوک
کوک : چیشده خوبی
ات: دوس پسرم بهم خیانت کرده
کوک : عیبی ندارد
1 ساعت بعد:
ظ
ات ویو:
نفهمیدم چیشد ولی بابای کوک منو ها داد تو بغل کوک و خودشم رفت
زود از بغلش در اومدم
ات: بابات چرا منو هل داد؟
کوک: نمیدونم
ات : بابات بهم گفت باید امشب براش بچه بیاریم
کوک: چیییییییی
ات: منم همینو میگم
کوک : خب تو راه حلی داری؟,
ات : ن
کوک: خب پس چیکار کنیم؟
ات: نمیدونم من دوس پسر دارممم
کوک:ولی ما ازدواج کردیم اونا بیخیال شو
(من میرم الان میام )
ات ویو :
باید یه زنگ بزنم به سوجون( دوس پسرش)
تماس تلفنیشون:
ات: الو
؟: الو تو کی هستی
ات: تو کی هستی زنگ زدم به سوجون
؟ : من زنشم
ات: حرف الکی نزن من دوس دخترشم
؟ : ما یه دختر کوچولو هم داریم چرا زر میزنی
ات: چییییی
؟: گمشو دیگه هم زنگ نزن به شوهرم
ات رفت پایین گریه اش گرفته بود پرید تو بغل کوک
کوک : چیشده خوبی
ات: دوس پسرم بهم خیانت کرده
کوک : عیبی ندارد
1 ساعت بعد:
ظ
۱۱.۶k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.