Part 29
Part 29
(بچهها ازتون ممنونم منو به اینجا رسوندید و حمایتم میکنید خیلی دوستون دارم)
ویو ات
همینطوری گفتیم و خندیدیم که یادم افتاد یه چی بگم
ات:بچه ها عقدمون ماه بعد تاریخ ۲۰ هست و عروسی ۳ یا ۴ ماه بعد
آرنیکا:من الان لباس بگیرم آرایشگاه وقت بگیرم کفش و کیف بگیرم موهام رو ساید رنگ کنم دنبال مدل مو بگردم قاب گوشیم رو عوض کنم آهههههه چقدر کار دارم
دو هوان:واقعا؟
آرنیکا:آره
ات:جونگ یی آرنیکا فردا بعد از ظهر کاری ندارین من میخوام برم ترمیم ناخنم شما میاین؟؟
جونگ یی و آرنیکا:نا کاری نداریم
ات:اوکی.امممم یونگی کارتت رو فردا میدی؟آخه نمیخوام از کارت خودم استفاده کنم
یونگی:اوکی
همه خندیدن
ات:چیه؟؟؟
جیمین:وایییی ات میگی نمیخوام از کارت خودم استفاده کنم واییی واییییی
ات:کووووففتتتتت خفهههههه شیننننننن*داد*
همه ساکت شدن خودم برگام ریخت چه تاثیر گزار بود
ساعت ۳ صبح بود همه رفتیم تو اتاقامون خوابیدیم
پرش زمانی به ظهر ساعت ۱۲
ویو ات بیدار شدیم رفتیم پایین صبحانه خوردیم دیدم ساعت ۲ هست من ساعت ۳ و ۳۰ وقت ناخن دارم جررررر
ات:آرنیکاااا جونگ ییی آماده شین من ساعت ۳و ۳۰ وقت ناخن دارمممممم
آرنیکا و جونگ یی از طبقه پایین گفتن:الان حاضر میشیم
منم یه خط چشم و کرم و تینت و ریمل زدم رفتم سراغ لباس یه لباس سفید پوشیدم موهام رو حالت دادم رفتم کفشم رو گرفتم دیدم ساعد یه ربع به سه هست چون ما ساحل بودیم ممکن بود دیر برسیم
ات:بچه هااا آماده شدیییینننن
آرنیکا و جونگ یی:آرهههه اومدییییمممم
اومدن پایین
ات:یونگی کارتت کجاست؟
یونگی:تو جیب شلوار بیرونیم
ات:اوکی مرسی
یونگی:خواهش
رفتم کارتش رو گرفتم و رفتم پایین دم در کفشم رو پوشیدم
ات:یونگی تو کارتت چقدر پوله
یونگی:نگران نباش توش زیاده مگه میخوای چیکار کنی؟
ات:شاید با بچه ها رفتیم خرید بچه هه شما کارت دارین؟
آرنیکا:آره ما از قبل کارت گرفتیم بریم
ات:آها اوکی باباییی حواستون و جمع کنین کار بدی انجام ندینا
یونگی با خنده گفت :اوکی بابای
اسلاید دوم لباس ات
اسلاید سوم کفش ات
اسلاید چهارم موهای ات
بچه ها راستی ات ۲۴ سالشه و عاشق رنگ سیاه صورتی و سفیده *چون خودم این رنگ ها رو دوست دارم گفتم* من معرفی فیک رو یادم رفت بزارم
امیدوارم خوشتون اومده باشه لایک و کامنت یادتون نره بوس بایییییی
(بچهها ازتون ممنونم منو به اینجا رسوندید و حمایتم میکنید خیلی دوستون دارم)
ویو ات
همینطوری گفتیم و خندیدیم که یادم افتاد یه چی بگم
ات:بچه ها عقدمون ماه بعد تاریخ ۲۰ هست و عروسی ۳ یا ۴ ماه بعد
آرنیکا:من الان لباس بگیرم آرایشگاه وقت بگیرم کفش و کیف بگیرم موهام رو ساید رنگ کنم دنبال مدل مو بگردم قاب گوشیم رو عوض کنم آهههههه چقدر کار دارم
دو هوان:واقعا؟
آرنیکا:آره
ات:جونگ یی آرنیکا فردا بعد از ظهر کاری ندارین من میخوام برم ترمیم ناخنم شما میاین؟؟
جونگ یی و آرنیکا:نا کاری نداریم
ات:اوکی.امممم یونگی کارتت رو فردا میدی؟آخه نمیخوام از کارت خودم استفاده کنم
یونگی:اوکی
همه خندیدن
ات:چیه؟؟؟
جیمین:وایییی ات میگی نمیخوام از کارت خودم استفاده کنم واییی واییییی
ات:کووووففتتتتت خفهههههه شیننننننن*داد*
همه ساکت شدن خودم برگام ریخت چه تاثیر گزار بود
ساعت ۳ صبح بود همه رفتیم تو اتاقامون خوابیدیم
پرش زمانی به ظهر ساعت ۱۲
ویو ات بیدار شدیم رفتیم پایین صبحانه خوردیم دیدم ساعت ۲ هست من ساعت ۳ و ۳۰ وقت ناخن دارم جررررر
ات:آرنیکاااا جونگ ییی آماده شین من ساعت ۳و ۳۰ وقت ناخن دارمممممم
آرنیکا و جونگ یی از طبقه پایین گفتن:الان حاضر میشیم
منم یه خط چشم و کرم و تینت و ریمل زدم رفتم سراغ لباس یه لباس سفید پوشیدم موهام رو حالت دادم رفتم کفشم رو گرفتم دیدم ساعد یه ربع به سه هست چون ما ساحل بودیم ممکن بود دیر برسیم
ات:بچه هااا آماده شدیییینننن
آرنیکا و جونگ یی:آرهههه اومدییییمممم
اومدن پایین
ات:یونگی کارتت کجاست؟
یونگی:تو جیب شلوار بیرونیم
ات:اوکی مرسی
یونگی:خواهش
رفتم کارتش رو گرفتم و رفتم پایین دم در کفشم رو پوشیدم
ات:یونگی تو کارتت چقدر پوله
یونگی:نگران نباش توش زیاده مگه میخوای چیکار کنی؟
ات:شاید با بچه ها رفتیم خرید بچه هه شما کارت دارین؟
آرنیکا:آره ما از قبل کارت گرفتیم بریم
ات:آها اوکی باباییی حواستون و جمع کنین کار بدی انجام ندینا
یونگی با خنده گفت :اوکی بابای
اسلاید دوم لباس ات
اسلاید سوم کفش ات
اسلاید چهارم موهای ات
بچه ها راستی ات ۲۴ سالشه و عاشق رنگ سیاه صورتی و سفیده *چون خودم این رنگ ها رو دوست دارم گفتم* من معرفی فیک رو یادم رفت بزارم
امیدوارم خوشتون اومده باشه لایک و کامنت یادتون نره بوس بایییییی
۱۰.۱k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.