شعلههایعشق

#شعله_های_عشق
#part_16
#ادامه‌پارت
صدا های پخش و پلایی میومد معلومه که توی بار یا مهمونی ای چیزیه با پوزخند گفت

: عزیزم خوبی؟ کجایی؟ شوهرت با چن تا دختر ریخته رو هم یکیشونو میماله یکیشو لب میگیره یه وضعیه

لب زدم

- دروغ نگو

با پوزخند گفت

: آدرس مهمونی رو میفرستم خواستی بیا خواستی نیا خود دانی فقط خواستم یبار وظیفه دختر عمو بودنم رو به جا بیارم بای عزیزم

آب دهنمو قورت دادم و زنگ زدم جین با صدای کلافه و کلی صدای اهنگ جواب داد

+ چیه؟

- کجایی؟ نگران شدم

گفت

+ امشب نمیام خونه بای

اعصابم خورد شد
دیدگاه ها (۰)

#شعله_های_عشق #part_17یه پیرهن جذب یاسی پوشیدم وسطاش خش داشت...

#شعله_های_عشق #part_17#ادامه‌پارت صدای گرم میکائیل پاسخ داد ...

#شعله_های_عشق #part_16"فردا ساعت ۱۰ صبح به وقت کانادا " #جس...

#شعله_های_عشق #part_15#ادامه‌پارت سریع به بیرون رفت اره جین ...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

فیک کوک (part1)*سلام من ا/ت هستم ۲۳ سالمه و متاهل هستم سه سا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط