شعلههایعشق
#شعله_های_عشق
#part_17
#ادامهپارت
صدای گرم میکائیل پاسخ داد
: پدر جسیکا عه معلوم نیست سوکجین چیکارش کرده! اشکاش بند نمیان
عمو جک از پله ها پایین اومد و میکائیل و ادوارد و زد کنار و دسته من رو کشید و از بغل زن عمو کاملیا درآورد به زمین نگاه میکردم تا انگشتش رو آورد زیر چونم و مجبورم کرد بهش نگاه کنم به چشماش اشکی نگاهش کرد و گفت
: چیشده؟
با بغض گفتم
- میخاد از هم جدا شیم!
#part_17
#ادامهپارت
صدای گرم میکائیل پاسخ داد
: پدر جسیکا عه معلوم نیست سوکجین چیکارش کرده! اشکاش بند نمیان
عمو جک از پله ها پایین اومد و میکائیل و ادوارد و زد کنار و دسته من رو کشید و از بغل زن عمو کاملیا درآورد به زمین نگاه میکردم تا انگشتش رو آورد زیر چونم و مجبورم کرد بهش نگاه کنم به چشماش اشکی نگاهش کرد و گفت
: چیشده؟
با بغض گفتم
- میخاد از هم جدا شیم!
- ۱.۲k
- ۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط