وومین کیوت من
وومین کیوت من &۶
(ویو نائه)
این پسره خیلی آشناست یعنی کجا دیدمش؟
(یک سال قبل دبیرستان بوگوم)
میونگ: هه جو اون کیه اون وسط داره از جون یونگ کتک میخوره؟
هه جو: اون بوگوم، پسره مدیر نیست؟
هه جو و میونگ رفتم سمت حیاط و همه جمع شده بودن دعوا رو تماشا کنن صورت پسر مدیر به کلی له و لورده شده بود که یه دختر(کیم نائه ۱۶ ساله) با یه یونیفرم دیگه از یه مدرسه دیگه وارد حیاط شد دختره با گریه داد زد: ولش کنننن..هقق
جون یونگ از که داشت پسره مدیر رو کتک میزد و با لبخند زمزمه میکرد: بهت گفتم نزدیک نائه من نشو یادته؟
دختره اومد جلو و جون یونگ و هل داد و بعد رفت سمت پسر مدیر و با گریه گفت: بوگوم حالت خوبه؟
بوگوم بعد اون ماجرا رفت کما و وقتی برگشت دیگه هیچ وقت نزدیک نائه نشد و جون یونگ هم بخاطر پولدار بودنش بجای اینکه بفرستنش کانون تربیت نوجوانان فقط انتقالی گرفت به یه مدرسه دیگه و وقتی فهمید نائه اومده به مدرسه قبلیش هرکاری کرد که برگرده همونجا
( زمان حال؛ شب )
(ویو نائه)
همون طور که چاوومین گفته بود داشتم تو خونه آماده میشدم تا باهاش برم برای شام خانواده هامون ساعت ۶ بود و قرار بود چاوومین ساعت ۷ بیاد دنبالم اول رفتم حموم و یه ربع بعد در اومدم موهام و سشوار کشیدم و به حالت مصری باز گذاشتم(اسلاید ۲) یه آرایش معمولی کردم(اسلاید ۳) و بعد دامن کوتاه و لباس مجلسیم و پوشیدم(اسلاید۴) که زنگ آیفون خورد....
(ویو نائه)
این پسره خیلی آشناست یعنی کجا دیدمش؟
(یک سال قبل دبیرستان بوگوم)
میونگ: هه جو اون کیه اون وسط داره از جون یونگ کتک میخوره؟
هه جو: اون بوگوم، پسره مدیر نیست؟
هه جو و میونگ رفتم سمت حیاط و همه جمع شده بودن دعوا رو تماشا کنن صورت پسر مدیر به کلی له و لورده شده بود که یه دختر(کیم نائه ۱۶ ساله) با یه یونیفرم دیگه از یه مدرسه دیگه وارد حیاط شد دختره با گریه داد زد: ولش کنننن..هقق
جون یونگ از که داشت پسره مدیر رو کتک میزد و با لبخند زمزمه میکرد: بهت گفتم نزدیک نائه من نشو یادته؟
دختره اومد جلو و جون یونگ و هل داد و بعد رفت سمت پسر مدیر و با گریه گفت: بوگوم حالت خوبه؟
بوگوم بعد اون ماجرا رفت کما و وقتی برگشت دیگه هیچ وقت نزدیک نائه نشد و جون یونگ هم بخاطر پولدار بودنش بجای اینکه بفرستنش کانون تربیت نوجوانان فقط انتقالی گرفت به یه مدرسه دیگه و وقتی فهمید نائه اومده به مدرسه قبلیش هرکاری کرد که برگرده همونجا
( زمان حال؛ شب )
(ویو نائه)
همون طور که چاوومین گفته بود داشتم تو خونه آماده میشدم تا باهاش برم برای شام خانواده هامون ساعت ۶ بود و قرار بود چاوومین ساعت ۷ بیاد دنبالم اول رفتم حموم و یه ربع بعد در اومدم موهام و سشوار کشیدم و به حالت مصری باز گذاشتم(اسلاید ۲) یه آرایش معمولی کردم(اسلاید ۳) و بعد دامن کوتاه و لباس مجلسیم و پوشیدم(اسلاید۴) که زنگ آیفون خورد....
- ۲.۸k
- ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط