Part آخر
Part:۱۰ آخر
______________________________
ات" سرمو گرفتم بالا دیدم سوهو عه
سوهو: چطوری عزیزم
ات:ولم کن بزار برم ولم کن کمکککک *داد*
سوهو: الکی تلاش نکن کسی اینجا نیست صداتو بشنوه
سوهو موبایل شو درآورد و زنگ زد به ...
جونگکوک" داشتم کارامو انجام میدادم که یهو گوشیم زنگ خورد یه شماره ی ناشناس بود جواب دادم
سوهو: آقای جئون؟
جونگکوک : بله خودمم شما؟
سوهو: من نامزد ات هستم *خنده*
جونگکوک: چی
سوهو: ات الان کنار منه
جونگکوک: دروغ میگی
سوهو: میخوای صداشو بشنوی؟
ات:کمکم کن جونگکوک
جونگکوک: کجایی
سوهو: لوکیشن میفرستم تنها بیا اگه فکر پلیس به سرت بزنه هم تورو میکشم هم ات رو
جونگکوک: باشه بفرس
جونگکوک "لوکیشن رو برام فرستاد رفتم سه ساختمان نیمه کاره بود زفتم داخل دیدم ات اونجاست رفتم نزدیکش ولی...
سوهو: نزدیک نشو وگرنه میکشمش
جونگکوک: باشه دیوونگی نکن اونو ول کن بجاش منو بگیر
سوهو: خوبه خیلی وفاداری
جونگکوک: حرومزاده ولش کت
سوهو ات رو پرت کرد اونور و یه مشت زد به جونگکوک و جونگکوک افتاد رو زمین ات هم رفت کنارش
ات: خوبی؟ چیزیت نشد؟
سوهو از پشت نزدیک ات شد موهاشو گرفت و اسلحشو گذاشت رو سر ات
سوهو: اکه میخوای ولش کنم زانو بزن پ عذر خواهی کن
جونگکوک:... باشه
ات:نه زانو نزدن لطفا
جونگکوک زانو زد
ات: نهههه
جونگکوک: ببخشد
ات:پاشو
سوهو: نع دیگه ببخشی فایده نداره *خنده*
جونگکوک یا یه حرکت سوهو رو کله پا کزد
جونگکوک :نمیخوام بکشمت چون...
جونگکوک هنوز حرفشو تموم نکرده بود که پلیسا اومدن داخل و سوهو رو دستگیر کردن و جونگکوک و ات همو بغل کزدن
ات:خوبی
جونگکوک: خوبم تو چطور؟
ات:منم خوبم
و باهم رفتن خونه
(۶ سال بعد)
ات" الان ۶ ساله میگذره و منو جونگکوک یه پسر بچه به اسم سئویون داریم
سئویون: مامان من اون دختره رو میخوام
ات:چی
سئویون: گفتم میخوام این دختره زنم باشه
ات: ول تو هنوز بچه ای
سئویون: برام مهم نیست من هرچیز ی رو بخوام بدست میارم ( تَره به تخمش میره حسنی به باباش)
جونگکوک: *پوزخند*
ات روبه جونگکوک: ببین پسرتم مثل خودت همیچیزو بزور میخواد
جونگکوک: قدیما درست میگفتن پسر کوه ندارد نشان از پدر عزیزم
ات: که اینطور
______________________________
همیشه یه فکتی هست که میگه: تو عاشق کسی میشی؛ که عاشقت نیست چون کسی که عاشقت بود رو دوست نداشتی:)
______________________________
پایان🎀
______________________________
ات" سرمو گرفتم بالا دیدم سوهو عه
سوهو: چطوری عزیزم
ات:ولم کن بزار برم ولم کن کمکککک *داد*
سوهو: الکی تلاش نکن کسی اینجا نیست صداتو بشنوه
سوهو موبایل شو درآورد و زنگ زد به ...
جونگکوک" داشتم کارامو انجام میدادم که یهو گوشیم زنگ خورد یه شماره ی ناشناس بود جواب دادم
سوهو: آقای جئون؟
جونگکوک : بله خودمم شما؟
سوهو: من نامزد ات هستم *خنده*
جونگکوک: چی
سوهو: ات الان کنار منه
جونگکوک: دروغ میگی
سوهو: میخوای صداشو بشنوی؟
ات:کمکم کن جونگکوک
جونگکوک: کجایی
سوهو: لوکیشن میفرستم تنها بیا اگه فکر پلیس به سرت بزنه هم تورو میکشم هم ات رو
جونگکوک: باشه بفرس
جونگکوک "لوکیشن رو برام فرستاد رفتم سه ساختمان نیمه کاره بود زفتم داخل دیدم ات اونجاست رفتم نزدیکش ولی...
سوهو: نزدیک نشو وگرنه میکشمش
جونگکوک: باشه دیوونگی نکن اونو ول کن بجاش منو بگیر
سوهو: خوبه خیلی وفاداری
جونگکوک: حرومزاده ولش کت
سوهو ات رو پرت کرد اونور و یه مشت زد به جونگکوک و جونگکوک افتاد رو زمین ات هم رفت کنارش
ات: خوبی؟ چیزیت نشد؟
سوهو از پشت نزدیک ات شد موهاشو گرفت و اسلحشو گذاشت رو سر ات
سوهو: اکه میخوای ولش کنم زانو بزن پ عذر خواهی کن
جونگکوک:... باشه
ات:نه زانو نزدن لطفا
جونگکوک زانو زد
ات: نهههه
جونگکوک: ببخشد
ات:پاشو
سوهو: نع دیگه ببخشی فایده نداره *خنده*
جونگکوک یا یه حرکت سوهو رو کله پا کزد
جونگکوک :نمیخوام بکشمت چون...
جونگکوک هنوز حرفشو تموم نکرده بود که پلیسا اومدن داخل و سوهو رو دستگیر کردن و جونگکوک و ات همو بغل کزدن
ات:خوبی
جونگکوک: خوبم تو چطور؟
ات:منم خوبم
و باهم رفتن خونه
(۶ سال بعد)
ات" الان ۶ ساله میگذره و منو جونگکوک یه پسر بچه به اسم سئویون داریم
سئویون: مامان من اون دختره رو میخوام
ات:چی
سئویون: گفتم میخوام این دختره زنم باشه
ات: ول تو هنوز بچه ای
سئویون: برام مهم نیست من هرچیز ی رو بخوام بدست میارم ( تَره به تخمش میره حسنی به باباش)
جونگکوک: *پوزخند*
ات روبه جونگکوک: ببین پسرتم مثل خودت همیچیزو بزور میخواد
جونگکوک: قدیما درست میگفتن پسر کوه ندارد نشان از پدر عزیزم
ات: که اینطور
______________________________
همیشه یه فکتی هست که میگه: تو عاشق کسی میشی؛ که عاشقت نیست چون کسی که عاشقت بود رو دوست نداشتی:)
______________________________
پایان🎀
- ۷.۳k
- ۰۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط