اینم بدونه دیگ
🤍💫Bahat Aromam💫🤍
Part 14
#آیکان
#فلش بک به صبح
با عصابی به هم ریخته رفتم خونه
ماشین رو که پارک کردم رفتم بالا
باغبون احمد آقا : سلام اقا
دستمو بردم بالا:سلام خسته نباشید
به سمت خونه حرکت کردم
با دیدن ایلیاس که لم داده بود رو مبل
لبخندی اومد رو لبم
داشت سیب میخورد
از جلوش رد شدم و به زیر پاش ضربه زدم
ایلیاس :بی نام و نشان
دستمو تو هوا تکون دادم
داشتم به سمت اتاق میرفتم که صدای جیغ جیغو خانوم اومد
ایبیکه:سلاااام دادشییی
خودشو انداخت تو بغلم لبخندم پررنگ تر شد
آیکان : سلام فندقم
سوالات روزمره رو پرسید و منم پرسیدم و به سمت اتاق رفتم
لباسامو با تیشرت مشکی و شلوار راحتی مشکی عوض کردم
رفتم پایین نشستم پیش ایلیاس و ایبیکه
نشستم رو مبل
من اونجا بودم ولی ذهنم نبود
ذهنم پیش اون دختر که صبح باهاش برخورد کردم
ولی از حق نگذریم، کلکل باهاش چقدر کیف داد
چرا فامیلی اونم صمیمی بود؟
{زیرلب} یانا، یانا صمیمی چه اسم قشنگ
با این فکر لبخندی رو لبم اومد
با صدای ایبیکه نگاهمو هدیه کردن بهش
ایبیکه:بههه داداش آیکان، عاشق شدی
چشم غره ای بهش رفتم
آیکان :حرف ننداز تو دهن این(اشاره به ایلیاس)
ایلیاس:آبجی اسمشم یانا هست یانا صمیمی
با برگ های ریخته نگاهش کردم
اون از کجا فهمید؟.....
#اصکیحرام 💫 🙂
#ادیتناسی
#طنز
#فان
#رومان
#سم
#ناسی
#باهاتارومم
#ایکان
#یانا
#ایکانیانا
#editnasy
#bahataromam
#tanz
#fany
#AYKAN
#YANA
#AYKANYANA
Part 14
#آیکان
#فلش بک به صبح
با عصابی به هم ریخته رفتم خونه
ماشین رو که پارک کردم رفتم بالا
باغبون احمد آقا : سلام اقا
دستمو بردم بالا:سلام خسته نباشید
به سمت خونه حرکت کردم
با دیدن ایلیاس که لم داده بود رو مبل
لبخندی اومد رو لبم
داشت سیب میخورد
از جلوش رد شدم و به زیر پاش ضربه زدم
ایلیاس :بی نام و نشان
دستمو تو هوا تکون دادم
داشتم به سمت اتاق میرفتم که صدای جیغ جیغو خانوم اومد
ایبیکه:سلاااام دادشییی
خودشو انداخت تو بغلم لبخندم پررنگ تر شد
آیکان : سلام فندقم
سوالات روزمره رو پرسید و منم پرسیدم و به سمت اتاق رفتم
لباسامو با تیشرت مشکی و شلوار راحتی مشکی عوض کردم
رفتم پایین نشستم پیش ایلیاس و ایبیکه
نشستم رو مبل
من اونجا بودم ولی ذهنم نبود
ذهنم پیش اون دختر که صبح باهاش برخورد کردم
ولی از حق نگذریم، کلکل باهاش چقدر کیف داد
چرا فامیلی اونم صمیمی بود؟
{زیرلب} یانا، یانا صمیمی چه اسم قشنگ
با این فکر لبخندی رو لبم اومد
با صدای ایبیکه نگاهمو هدیه کردن بهش
ایبیکه:بههه داداش آیکان، عاشق شدی
چشم غره ای بهش رفتم
آیکان :حرف ننداز تو دهن این(اشاره به ایلیاس)
ایلیاس:آبجی اسمشم یانا هست یانا صمیمی
با برگ های ریخته نگاهش کردم
اون از کجا فهمید؟.....
#اصکیحرام 💫 🙂
#ادیتناسی
#طنز
#فان
#رومان
#سم
#ناسی
#باهاتارومم
#ایکان
#یانا
#ایکانیانا
#editnasy
#bahataromam
#tanz
#fany
#AYKAN
#YANA
#AYKANYANA
۲.۴k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.