... خون اشام ...
ᴾᵃʳᵗ:⁸
انقدر وحشیانه میبوسیدم که ا.ت تکون خورد زود بلند شدم که برم توی اتاق اما یه چیز نظر مو جلب کرد (چی بود؟من که نمیگم. شاید بگم)لباس زیرای ا.ت بود که یه گوشه افتاده شو*تشو برداشتم و رفتم توی اتاقه خودم
با فکر کردن به لبای خوش فرم و خوش تعمش هر بار بیشتر حشری میشدم و زود زود لباس زیرش رو بو میکشیدم لپ تاپ رو اوردم و گزاشتم روی عکس اون و شروع کردم به ج* زدن (من این چیزارو نمینویسم دستم مینویسه)
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم رفتم صورتمو بشورم که با دیدن لبام جا خوردم چرا لبام پف کرده نکنه ایجا روح داره و روحه عاشقم شده خب ولش صورتمو شستم و رفتم پایین
ویو کوک
صبح از خواب بیدار شدم و با یاد اوری دیشب روی لب خنده اومد وای اگه با عکسش و لباسش انقد حال داد با خودش یه دنیا حال میده اه لعنتی بهتره برم پایین
داشتم صبحانه رو اماده میکردم که ا.ت اومد
_صبح بخیر هانی
+صبح بخیر خدمتکار ها کجان
_مرخصی
+اها راستی خونه تو جن داره
_جن چرا؟
+صبح بیدار شدم لبام پف کرده بود انگار کیس رفتم
_شاید جن داره و عاشق لبات شده و خوردتش
توی دلم به کیوتی و خنگیش میخندیدم که گفت
+امروز میام شرکت
_چرا
+باید لباسارو امتحان کنم و یکمم تمرین میکنم
_باشه اگه تموم شدی زنگ بزن بیام دنبالت
+نه میرم خونه خودم
_میشه منم بیام
+حتما
_خب پس تموم شدی بگو میام دنبالت
+باشه
_بیا صبحانه حاضره
+باشه
+هوم خوشمزه ست
_خب معلومه چی فکر کرده
+باشه بابا
بعد از صبحانه رفتم اماده شدیم و رفتیم شرکت برای اینکه فکر نکنن به کوک گفته بود منو ببره خونه خودم تا با ماشین خودم برم
پرش زمانی
_الو
+کوک
_جانم
+من کارام تموم شدم
_باشه تو برو من دنبالت میام
+باشه
خونه ا.ت
+خب خوش اومدی
_ممنون
+چی مخوری
_هر چی باشه میخورم
+باشه صبر کن برم لباسامو عوض کنم تو عوض نمیکنی
_لباس نیاوردم
+من پسرونه دارم
_یعنی دوست پسر داره؟
_مال دوست پسرته؟(جدی)
+نه من دوست پسر ندارم فقط دوسش داشتم و خریدم
_اها
پرش زمانی
+اومدی
_اره
+بیا شیر موز درست کردم
_ممنون
_خوشمزه ترین شیر موزیه که خوردم
ویو ا.ت داشتیم حرف میزدیم که دست راستم زنگ زدو گفت باید برم و چند تا برگه رو امضا کنم
+یه ساعتی طول میکشه تو بمون
_باشه
ا.ت رفت و منم رفتم توی اتا قش عطراشو بو میکشیدم و رفتم سراغه یه کشو که توش پر از لباس زیر بود تحمل نکردم از همشون عکس گرفت و همشونو به خودم میمالیدم و دو بار باهاشون ج* زدم گذاشتمشون سر جاش و رفتم سراغ یه کشو دیگه با دیدن چیزایه داخلش اعصابم به هم ریخت...
#لایک_کنید
#تابع_قوانین_خودم
#تابع_قوانین_ویسگون
#فیک
پارت جدید فردا
لطفا لایک کنید وگرنه نمیزارم
انقدر وحشیانه میبوسیدم که ا.ت تکون خورد زود بلند شدم که برم توی اتاق اما یه چیز نظر مو جلب کرد (چی بود؟من که نمیگم. شاید بگم)لباس زیرای ا.ت بود که یه گوشه افتاده شو*تشو برداشتم و رفتم توی اتاقه خودم
با فکر کردن به لبای خوش فرم و خوش تعمش هر بار بیشتر حشری میشدم و زود زود لباس زیرش رو بو میکشیدم لپ تاپ رو اوردم و گزاشتم روی عکس اون و شروع کردم به ج* زدن (من این چیزارو نمینویسم دستم مینویسه)
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم رفتم صورتمو بشورم که با دیدن لبام جا خوردم چرا لبام پف کرده نکنه ایجا روح داره و روحه عاشقم شده خب ولش صورتمو شستم و رفتم پایین
ویو کوک
صبح از خواب بیدار شدم و با یاد اوری دیشب روی لب خنده اومد وای اگه با عکسش و لباسش انقد حال داد با خودش یه دنیا حال میده اه لعنتی بهتره برم پایین
داشتم صبحانه رو اماده میکردم که ا.ت اومد
_صبح بخیر هانی
+صبح بخیر خدمتکار ها کجان
_مرخصی
+اها راستی خونه تو جن داره
_جن چرا؟
+صبح بیدار شدم لبام پف کرده بود انگار کیس رفتم
_شاید جن داره و عاشق لبات شده و خوردتش
توی دلم به کیوتی و خنگیش میخندیدم که گفت
+امروز میام شرکت
_چرا
+باید لباسارو امتحان کنم و یکمم تمرین میکنم
_باشه اگه تموم شدی زنگ بزن بیام دنبالت
+نه میرم خونه خودم
_میشه منم بیام
+حتما
_خب پس تموم شدی بگو میام دنبالت
+باشه
_بیا صبحانه حاضره
+باشه
+هوم خوشمزه ست
_خب معلومه چی فکر کرده
+باشه بابا
بعد از صبحانه رفتم اماده شدیم و رفتیم شرکت برای اینکه فکر نکنن به کوک گفته بود منو ببره خونه خودم تا با ماشین خودم برم
پرش زمانی
_الو
+کوک
_جانم
+من کارام تموم شدم
_باشه تو برو من دنبالت میام
+باشه
خونه ا.ت
+خب خوش اومدی
_ممنون
+چی مخوری
_هر چی باشه میخورم
+باشه صبر کن برم لباسامو عوض کنم تو عوض نمیکنی
_لباس نیاوردم
+من پسرونه دارم
_یعنی دوست پسر داره؟
_مال دوست پسرته؟(جدی)
+نه من دوست پسر ندارم فقط دوسش داشتم و خریدم
_اها
پرش زمانی
+اومدی
_اره
+بیا شیر موز درست کردم
_ممنون
_خوشمزه ترین شیر موزیه که خوردم
ویو ا.ت داشتیم حرف میزدیم که دست راستم زنگ زدو گفت باید برم و چند تا برگه رو امضا کنم
+یه ساعتی طول میکشه تو بمون
_باشه
ا.ت رفت و منم رفتم توی اتا قش عطراشو بو میکشیدم و رفتم سراغه یه کشو که توش پر از لباس زیر بود تحمل نکردم از همشون عکس گرفت و همشونو به خودم میمالیدم و دو بار باهاشون ج* زدم گذاشتمشون سر جاش و رفتم سراغ یه کشو دیگه با دیدن چیزایه داخلش اعصابم به هم ریخت...
#لایک_کنید
#تابع_قوانین_خودم
#تابع_قوانین_ویسگون
#فیک
پارت جدید فردا
لطفا لایک کنید وگرنه نمیزارم
۴.۵k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.