... خون اشام ...
ᴾᵃʳᵗ:¹⁰
سمت اتاق ممنوعه و با جیزی که دیدم صد بار مردم و زنده شدم اونجا پر از کیسه های خون بود با اسم گروه های خونیشون یعنی اون خون اشامه لباسمو پوشیدمو یه اسنپ گرفتم وقتی رسیدم خونه بهش زنگ زدم
+الو (با صدای لرزون)
_الو ا.ت چی شده کسی ازیتت کرده صدمه دیدی
+میشه قرار دادو لغو کنی
_چی چرا؟
+میدونم خ.خ.خون اشامی
_چی من خون اشامم دیونه شدی
+بسه دیگه کم دروغ بگو
_باشه ببین حرف میزنیم کجایی؟خونه ای؟
+نیای نیای اینجا
_شب بیا حرف میزنیم
+نمیام(گریه و کمی بلند)
_ا.ت ببین حرف میزنیم خواستی خواستی نخواستی دیگه منو نمیبینی
+باشه
+ساعت8میام دنبالت
_ایش لعنتی از کجا فهمید انقد زهنم بهم ریخت که تصمیم گرفتم برم خونه
خونه کوک
از تب لت به ا.ت نگاه میکردم چشماش قرمز بود که صدای در خونش اومد و بلند شد و درو باز کرد یه پسر بود
ناشناس:های اومدم وسایلا ا.ت چی شده گریه کردی جاییت درد میکنه کسی ازیتت کرده
_پسره داشت حرف میزد که ا.ت بغلش کرد خواستم بلند شم برم خونه ا.ت که گفت
+هوپی خیلی حالم بده
جیهوپ درو بست دخترک بیشتر در اغوش گرفت و
■ا.ت داداشی چیشده بیا بریم بالا حرف بزنیم
+باشه
ا.ت همه چیو گفت
■میخوای چیکار کنی
+میرم میبینمش
■اها باشه مواظب باش
+باشه راستی اومده بودی وسایل خاک بر سریتو ببری
■اره
_از چند جهت خیالم راحت شد
1اونا وسایل ا.ت نبود
2اون برادرش بود
شب
+یه لباس ساده ابی پوشیدم ارایش ساده کردم موهام که خودش موج دار بودو باز گذاشتم تلخ ترین عطرمو زدم که صدای پیامک گوشیم اومد
_بیا پایین منتظرم
+کفشمو پوشیدم و رفتم پایین اونم لباس ابی پوشیده بود ماشین ابی شم اورده بود
_ا.ت اومد
_خوبی
+اهوم
_سوار ماشین شدیم به سمت رستوران خودم رفتم
رستوران
بعد کلی حرف و غذا
_خب
+متاسفم اما نمیخوام ببینمت
_اها پس برای اخرین بار بنوشیم
+باشه
_نوشیدنی خداحافظی رو بیار
+بعد از خوردن نوشیدنی کم کم چشمام سنگین شد
+این چی بود
_چیزی نیست بیب خوب بخوابی
میدونستم قبول نمیکنی پس یه نقشه دوم ریختم
_داشت از روی صندلی می افتاد که بلند شدم و براید بغلش کردم بردمش توی ماشین کمر بندشو بستم خودمم سوار ماشین شدم و به سمت قصر اصلی حرکت کردم توی راه با رونای سفیدش بازی میکردم
+چشمامو باز کردم دورمو نگاه کردم نا اشنا بود کوک توی بالکن سیگار میکشید اینا به کنار وقتی به اینه روبه روی تخت نگاه کردم دیدم لختم
+(جیغ)
_چیشد
+باهام چیکار کردی
_هیچی
+پس چرا لختم
_نمیدون
+من میرم
_مطمئنی
+اره
_پس عکساتو بخش میکنم
+تو عوضی
_ساکت نکنه میخوای همه فکر کنن هرزه ای
+ولی.....
متاسفم دیر شد
#BTS #لایک_کنید #تابع_قوانین_خودم #تابع_قوانین_ویسگون #فیک
سمت اتاق ممنوعه و با جیزی که دیدم صد بار مردم و زنده شدم اونجا پر از کیسه های خون بود با اسم گروه های خونیشون یعنی اون خون اشامه لباسمو پوشیدمو یه اسنپ گرفتم وقتی رسیدم خونه بهش زنگ زدم
+الو (با صدای لرزون)
_الو ا.ت چی شده کسی ازیتت کرده صدمه دیدی
+میشه قرار دادو لغو کنی
_چی چرا؟
+میدونم خ.خ.خون اشامی
_چی من خون اشامم دیونه شدی
+بسه دیگه کم دروغ بگو
_باشه ببین حرف میزنیم کجایی؟خونه ای؟
+نیای نیای اینجا
_شب بیا حرف میزنیم
+نمیام(گریه و کمی بلند)
_ا.ت ببین حرف میزنیم خواستی خواستی نخواستی دیگه منو نمیبینی
+باشه
+ساعت8میام دنبالت
_ایش لعنتی از کجا فهمید انقد زهنم بهم ریخت که تصمیم گرفتم برم خونه
خونه کوک
از تب لت به ا.ت نگاه میکردم چشماش قرمز بود که صدای در خونش اومد و بلند شد و درو باز کرد یه پسر بود
ناشناس:های اومدم وسایلا ا.ت چی شده گریه کردی جاییت درد میکنه کسی ازیتت کرده
_پسره داشت حرف میزد که ا.ت بغلش کرد خواستم بلند شم برم خونه ا.ت که گفت
+هوپی خیلی حالم بده
جیهوپ درو بست دخترک بیشتر در اغوش گرفت و
■ا.ت داداشی چیشده بیا بریم بالا حرف بزنیم
+باشه
ا.ت همه چیو گفت
■میخوای چیکار کنی
+میرم میبینمش
■اها باشه مواظب باش
+باشه راستی اومده بودی وسایل خاک بر سریتو ببری
■اره
_از چند جهت خیالم راحت شد
1اونا وسایل ا.ت نبود
2اون برادرش بود
شب
+یه لباس ساده ابی پوشیدم ارایش ساده کردم موهام که خودش موج دار بودو باز گذاشتم تلخ ترین عطرمو زدم که صدای پیامک گوشیم اومد
_بیا پایین منتظرم
+کفشمو پوشیدم و رفتم پایین اونم لباس ابی پوشیده بود ماشین ابی شم اورده بود
_ا.ت اومد
_خوبی
+اهوم
_سوار ماشین شدیم به سمت رستوران خودم رفتم
رستوران
بعد کلی حرف و غذا
_خب
+متاسفم اما نمیخوام ببینمت
_اها پس برای اخرین بار بنوشیم
+باشه
_نوشیدنی خداحافظی رو بیار
+بعد از خوردن نوشیدنی کم کم چشمام سنگین شد
+این چی بود
_چیزی نیست بیب خوب بخوابی
میدونستم قبول نمیکنی پس یه نقشه دوم ریختم
_داشت از روی صندلی می افتاد که بلند شدم و براید بغلش کردم بردمش توی ماشین کمر بندشو بستم خودمم سوار ماشین شدم و به سمت قصر اصلی حرکت کردم توی راه با رونای سفیدش بازی میکردم
+چشمامو باز کردم دورمو نگاه کردم نا اشنا بود کوک توی بالکن سیگار میکشید اینا به کنار وقتی به اینه روبه روی تخت نگاه کردم دیدم لختم
+(جیغ)
_چیشد
+باهام چیکار کردی
_هیچی
+پس چرا لختم
_نمیدون
+من میرم
_مطمئنی
+اره
_پس عکساتو بخش میکنم
+تو عوضی
_ساکت نکنه میخوای همه فکر کنن هرزه ای
+ولی.....
متاسفم دیر شد
#BTS #لایک_کنید #تابع_قوانین_خودم #تابع_قوانین_ویسگون #فیک
۴.۱k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.