Part87
#Part87
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
_ اوووف گند زدن به این میگند!
محکم کوبیدم رو فرمون یه لحظه سرم رو اوردم بالا که دیدم هر ماشی نی که رد میشه با ذوق به شیرین نگاه میکنند
شیرین محکم محکم قدر برمیداشت
یهو یاد اون مانتوی مزخرفش افتادم
پیاده شدم از ماشین و صداش زدم ولی جوابمو نداد
شروع کردن به دویدن
میخواستم بمیرم ولی نگاه اون عوضی هایی که به شیرینم نگاه میکردند کور بشند
سریع خودم رو بهش رسوندم
تو این بین همش سعی میکردم که اروم باشم و با ارامش باهاش برخورد کنم
وقتی بهش رسیدم و برش گردوندم سمت خودم محکم جلو مانتوش رو گرفتم تا دیگه کسی نبینتش
خیلی بی منظور تو بغلم گرفته بودمش ولی وقتی به خودم اومدم دیدم بی صدا و اروم داره همراهم میاد
گرمای تنش و عطر موهاش وسوسم میکرد محکم تو بغلم بگیرمش و بچلونمش و با صدای بلند داد بزنم که عاشقشم ولی حیف...!
جلو ماشین ایستادیم
سرش رو که اورد بالا با دیدن چشمای سر درگمش خواستم خم شم رو چشمای رنگیش و بوسه ی اروم بنشونم ولی نه!
باید اروم باشم
باید اول اون رو نسبت به خودم اروم کنم بعد حسم رو تو قلبش بکارم و بعد تشنش کنم تا خودش بیاد سمتم
اینجوری فکر میکنه من فقط برای رابطه میخوامش فکر میکنه فقط یه ادم عوضیم
میخوام بفهمه که همه چیش رو میخوام
احساسش رو ارامشش رو، حضورش رو توی زندگیم
همه چیزش رو تمام و کمال میخوام
من هیچ وقت فکرم دنبال فقط جسمش نبوده
اصلاً خودم هم نفهمیدم چرا عاشقش شدم؟
اصلاً مگه عشق دلیل میخواد؟!
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
_ اوووف گند زدن به این میگند!
محکم کوبیدم رو فرمون یه لحظه سرم رو اوردم بالا که دیدم هر ماشی نی که رد میشه با ذوق به شیرین نگاه میکنند
شیرین محکم محکم قدر برمیداشت
یهو یاد اون مانتوی مزخرفش افتادم
پیاده شدم از ماشین و صداش زدم ولی جوابمو نداد
شروع کردن به دویدن
میخواستم بمیرم ولی نگاه اون عوضی هایی که به شیرینم نگاه میکردند کور بشند
سریع خودم رو بهش رسوندم
تو این بین همش سعی میکردم که اروم باشم و با ارامش باهاش برخورد کنم
وقتی بهش رسیدم و برش گردوندم سمت خودم محکم جلو مانتوش رو گرفتم تا دیگه کسی نبینتش
خیلی بی منظور تو بغلم گرفته بودمش ولی وقتی به خودم اومدم دیدم بی صدا و اروم داره همراهم میاد
گرمای تنش و عطر موهاش وسوسم میکرد محکم تو بغلم بگیرمش و بچلونمش و با صدای بلند داد بزنم که عاشقشم ولی حیف...!
جلو ماشین ایستادیم
سرش رو که اورد بالا با دیدن چشمای سر درگمش خواستم خم شم رو چشمای رنگیش و بوسه ی اروم بنشونم ولی نه!
باید اروم باشم
باید اول اون رو نسبت به خودم اروم کنم بعد حسم رو تو قلبش بکارم و بعد تشنش کنم تا خودش بیاد سمتم
اینجوری فکر میکنه من فقط برای رابطه میخوامش فکر میکنه فقط یه ادم عوضیم
میخوام بفهمه که همه چیش رو میخوام
احساسش رو ارامشش رو، حضورش رو توی زندگیم
همه چیزش رو تمام و کمال میخوام
من هیچ وقت فکرم دنبال فقط جسمش نبوده
اصلاً خودم هم نفهمیدم چرا عاشقش شدم؟
اصلاً مگه عشق دلیل میخواد؟!
۴.۳k
۲۵ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.