فریب کp25

"چرا چی؟ تو در قبال جون من موظفی اینو یادت نره " ji hwan

در را می کوبد و جئون گیج روی زمین می نشیند

"یعنی همه اش یه خواب بود؟" jk

چشمانش پر از غم می‌شود

"چرا باید عاشقت بشم که اینطوری درد بکشم؟" jk

واسه سوال پرسیدن زیادی دیر بود ...
صبحانه و ناهار و شام صرف می‌شود اما جئون در فکر بود
لب هایش را مدام دست می کشید،مطمئن بود چیزی را احساس می کند‌ اما حرف های جی هوان او را دو دل می کرد

ساعت را برای بار هزارم نگاه کرد
عقربه ها ساعت ۱ بامداد را نشان می‌داد
کلافه بلند شد و دوباره چشمانش دوخته شد به اتاق جی هوان که درش نیمه باز بود
جلو رفت و اولین چیزی که توجه او را جلب کرد کریستوفر بود که نیمه برهنه مشغول بوسیدن او بود

تمام...این پایان این بازی بود
مغزش فرمان می‌داد تا دور شود و این صحنه را نبیند اما پاهایش یاری نمی کرد
دست کریستوفر سمت گرمکن جی هوان رفت که از خشم لرزید
دستگیره در را گرفت و محکم به هم کوبید
سمت حیاط رفت و هر چقدر توانست فریاد زد
از خودش،از عشقش که دیگری را می بوسید و از زمین و زمان شکایت کرد

"لعنت بهت،شایدم به من نمیدونم فقط کاشکی نمی دیدمت" jk

جینا از پنجره ی بالا لبخندی به او زد و روی تختش دراز کشید
کریستوفر در حالی که لباس می‌ پوشید نگاهی به چشم های غمگین جینا کرد

"مراقب خودت باش،من میرم بخوابم" Christopher

سر تکان می‌دهد و دوباره تنها می‌شود

_صبح_*نفرت جایگزین عشق*

کت و شلوار مشکی تن می کند
موهایش را مرتب جی کند و از اتاق بیرون می اید
باز هم شیطان او را وسوسه می کند که وارد اتاق جی هوان شود
در را آهسته می کشد
او را روی تخت در حالی که غرق خواب است می‌بیند
روی میز شیشه ویسکی را می‌بیند که دو شب پیش می نوشید
جلو می‌رود و متوجه تعداد زیادی رول باند می‌شود

'این همه باند چرا اینجاست؟' jk

نگاهش سمت جثه ی بیهوش جی هوان قوس پیدا می کند
لیوان آب و همراه یک بسته قرص خواب آور روی میز عسلی می‌بیند

'شبا با آرامبخش میخوابی؟' jk

جلو رفت،کمی دستش را تکان داد و وقتی فهمید خوابش عمیق است دستش سمت زیپ گرمکن رفت

'کارت اشتباهه اون کریس رو انتخاب کرده نباید اینکارو باهاش بکنی' jk

اما شیطان او را وسوسه می کرد

'فقط میخوام ببینم تا چه حد پیش رفتن'jk
دیدگاه ها (۵)

فریب کار p26

فریب کار p27

فریب کار p24

فریب کارp23

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط