love or friend
love or friend
part50
امروز نمیرم شرکت به جاش یه شامه خوشمزه درست میکنم
شی
در باز شد تهیونگ اومد
ا/ت: تهیونگ اومدی
تهیونگ: اره
ا/ت: بیا بشین
تهیونگ: من شام خوردم
ا/ت: غذا خوردی کجا؟
تهیونگ:باید بگم؟ غذا درست کردی؟
ا/ت: یکم غذا درست کردم برای خودم زیادش کردم گفتم شاید اومدی
تهیونگ: تو قرارداد ننوشته بودم که برام غذا درست کنی
ا/ت: ببخشید
تهیونگ رفت تو اتاقش منم غذامو خوردمو ظرفارو شستم رفتم تو اتاقم خوابیدم
فردا صبح
از خواب بلند شدمو لباسمو عوض کردم
و ارایشمو کردم موهامم مدل دادم کیفمو برداشتم از اتاقم رفتم بیرون
تهیونگ: کجا میخوای بری شرکت که نمیخوای بری؟
ا/ت:میخوام بیام شرکت مشکلیه؟
تهیونگ: نه نمیخوای بیای میخوای بری مهمونی یا عروسی برو ولی شرکت با این لباس نمیزارم بیای
ا/ت: مگه به تو مربوطه؟
تهیونگ: من تورو با خودم نمیبرم
ا/ت: کی خواست با تو بیاد میام شرکت بعد میرم بیرون
تهیونگ: من اخراجت میکنم
ا/ت: قرار داد یادت رفته؟
درو باز کردمو رفتم تهیونگم داشت دنبالم میومد به لیان زنگ زده بودم بیاد دنبالم
ا/ت: چیه نکنه میخوای با ما بیای مگه خودت ماشین نداری؟
تهیونگ: میخوای با لیان بری؟
ا/ت: کوری مگه؟
تهیونگ: ا/ت تو که تا دیشب داشتی برام شام درست میکری چرا یه روزه اینقدر تغییر کردی؟
ا/ت: گفتم که به تو مربوط نیست بریم عزیزم
لیان: باشه
#فیک
#سناریو
part50
امروز نمیرم شرکت به جاش یه شامه خوشمزه درست میکنم
شی
در باز شد تهیونگ اومد
ا/ت: تهیونگ اومدی
تهیونگ: اره
ا/ت: بیا بشین
تهیونگ: من شام خوردم
ا/ت: غذا خوردی کجا؟
تهیونگ:باید بگم؟ غذا درست کردی؟
ا/ت: یکم غذا درست کردم برای خودم زیادش کردم گفتم شاید اومدی
تهیونگ: تو قرارداد ننوشته بودم که برام غذا درست کنی
ا/ت: ببخشید
تهیونگ رفت تو اتاقش منم غذامو خوردمو ظرفارو شستم رفتم تو اتاقم خوابیدم
فردا صبح
از خواب بلند شدمو لباسمو عوض کردم
و ارایشمو کردم موهامم مدل دادم کیفمو برداشتم از اتاقم رفتم بیرون
تهیونگ: کجا میخوای بری شرکت که نمیخوای بری؟
ا/ت:میخوام بیام شرکت مشکلیه؟
تهیونگ: نه نمیخوای بیای میخوای بری مهمونی یا عروسی برو ولی شرکت با این لباس نمیزارم بیای
ا/ت: مگه به تو مربوطه؟
تهیونگ: من تورو با خودم نمیبرم
ا/ت: کی خواست با تو بیاد میام شرکت بعد میرم بیرون
تهیونگ: من اخراجت میکنم
ا/ت: قرار داد یادت رفته؟
درو باز کردمو رفتم تهیونگم داشت دنبالم میومد به لیان زنگ زده بودم بیاد دنبالم
ا/ت: چیه نکنه میخوای با ما بیای مگه خودت ماشین نداری؟
تهیونگ: میخوای با لیان بری؟
ا/ت: کوری مگه؟
تهیونگ: ا/ت تو که تا دیشب داشتی برام شام درست میکری چرا یه روزه اینقدر تغییر کردی؟
ا/ت: گفتم که به تو مربوط نیست بریم عزیزم
لیان: باشه
#فیک
#سناریو
۲۶.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.