سلاممممم عیدتونننن مبارککککککک تو سال جدید روز های خوبی ر
سلاممممم عیدتونننن مبارککککککک تو سال جدید روز های خوبی رو در کنار هم و با همدیگه داشته باشیم امروز تولد یکیتونه
@army_bts_bangtn
تولدتتتتت مبارکک و تولد تمام کسایی که این هفته بوده مبارک
پارت۴۶
_ماسکت قشنگه به نظر میاد قراره همکار شیم
+حتی فکرشم نکن
بعد این حرف کوک یه نگاه کوتاهی به کاترین کرد و دستش رو از زیر کمرش رها کرد و کاترین با کمر افتاد زمین کاترین هم از این فرصت استفاده کرد و با برداشتن سیم ویولن سمت جرد که داشت به سمتشون میومد حمله کرد هم جاخالی میداد و هم با کوک صحبت می کرد و خب عاشق این استعدادش بود
+میشه بدونم چرا انداختیم؟
_گفتی همکار نیستیم پس لازم نیست کمکت کنم منم تا کسی که مد نظرمه فرار نکرده و غیبش نزده برم دنبالش
+یعنی میخوای منو با این غول تشن تنها بزاری؟
_آره همکار که نیستیم چرا برات دلسوزی کنم؟ چون دختری؟
+دختر ام میتونن بهترین قاتلا باشن
_ اره میبینم
کاترین بعد حرف کوک عصبانی شده و مشتی به جرد زد و سیم ویولن رو زیر گردنش گرفت و خفش کرد که بدون دفاع شد کوکم جداشون کرد
_باشه بابا بهم ثابت کردی قدرت زیادی داری کشتیش
کاترین از روی جرد بلند شد
+قصدم کشتنش بود
کاترین بدون اهمیت دادن به کوک سمت سقفی که ریخته شده بود رفت و یه ساک از اون بالا به سمت پایین آورد و بدون اینکه به کوک نگاه کنه از توی کیفش یه طناب در آورد و دور جرد بست و بعد از گرفتن رگ جرد سمت کمد بردش و کمد رو بست و مطمعن شد خون جرد از کمد خارج میشه
_روش کشتنت خیلی مسخره ست
+به تو مربوط نیست
_مطمئنی؟ چون فکر کنم به کمک من نیاز داشتی
+دیگه کمکت رو نمیخوام میتونی بری سراغ اونی که قرار بود بکشیش
_ دیگه تت الان خیلی دور شده
+اهان
کاترین بعد برداشتن ساکش از کنار کوک رد شد
+خداحافظ خرگوش
کاترین انتظار داشت طبق نقشه کوک بگه نره ولی کوک فقط وایساده بود یعنی نقشش قرار بود خراب شه ؟ ولی در آخرین لحظه دستش توسط کوک گرفته شد
_ نمیتونی بری خونه زود پیدات میکنن الانم ....شبه
+پس میگی کجا برم؟
کوک نگاهی به کاترین کرد درسته این دختر رو نمیشناخت اما کمک کردن به عنوان کسی که میدونست قاتل شدن چقدر سخته براش راحت بود
_فقط دنبالم بیا
جنگل*
جکسون*
با تمام توانم داشتم در می رفتم درسته که تو اون لحظه خیلی ترسیده بودم هنوزم حس می کنم که چاقوی اون مردک رو گردنمه اما خداروشکر که فرار کردم ....
@army_bts_bangtn
تولدتتتتت مبارکک و تولد تمام کسایی که این هفته بوده مبارک
پارت۴۶
_ماسکت قشنگه به نظر میاد قراره همکار شیم
+حتی فکرشم نکن
بعد این حرف کوک یه نگاه کوتاهی به کاترین کرد و دستش رو از زیر کمرش رها کرد و کاترین با کمر افتاد زمین کاترین هم از این فرصت استفاده کرد و با برداشتن سیم ویولن سمت جرد که داشت به سمتشون میومد حمله کرد هم جاخالی میداد و هم با کوک صحبت می کرد و خب عاشق این استعدادش بود
+میشه بدونم چرا انداختیم؟
_گفتی همکار نیستیم پس لازم نیست کمکت کنم منم تا کسی که مد نظرمه فرار نکرده و غیبش نزده برم دنبالش
+یعنی میخوای منو با این غول تشن تنها بزاری؟
_آره همکار که نیستیم چرا برات دلسوزی کنم؟ چون دختری؟
+دختر ام میتونن بهترین قاتلا باشن
_ اره میبینم
کاترین بعد حرف کوک عصبانی شده و مشتی به جرد زد و سیم ویولن رو زیر گردنش گرفت و خفش کرد که بدون دفاع شد کوکم جداشون کرد
_باشه بابا بهم ثابت کردی قدرت زیادی داری کشتیش
کاترین از روی جرد بلند شد
+قصدم کشتنش بود
کاترین بدون اهمیت دادن به کوک سمت سقفی که ریخته شده بود رفت و یه ساک از اون بالا به سمت پایین آورد و بدون اینکه به کوک نگاه کنه از توی کیفش یه طناب در آورد و دور جرد بست و بعد از گرفتن رگ جرد سمت کمد بردش و کمد رو بست و مطمعن شد خون جرد از کمد خارج میشه
_روش کشتنت خیلی مسخره ست
+به تو مربوط نیست
_مطمئنی؟ چون فکر کنم به کمک من نیاز داشتی
+دیگه کمکت رو نمیخوام میتونی بری سراغ اونی که قرار بود بکشیش
_ دیگه تت الان خیلی دور شده
+اهان
کاترین بعد برداشتن ساکش از کنار کوک رد شد
+خداحافظ خرگوش
کاترین انتظار داشت طبق نقشه کوک بگه نره ولی کوک فقط وایساده بود یعنی نقشش قرار بود خراب شه ؟ ولی در آخرین لحظه دستش توسط کوک گرفته شد
_ نمیتونی بری خونه زود پیدات میکنن الانم ....شبه
+پس میگی کجا برم؟
کوک نگاهی به کاترین کرد درسته این دختر رو نمیشناخت اما کمک کردن به عنوان کسی که میدونست قاتل شدن چقدر سخته براش راحت بود
_فقط دنبالم بیا
جنگل*
جکسون*
با تمام توانم داشتم در می رفتم درسته که تو اون لحظه خیلی ترسیده بودم هنوزم حس می کنم که چاقوی اون مردک رو گردنمه اما خداروشکر که فرار کردم ....
- ۶.۹k
- ۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط