پارت ۲۰
پارت ۲۰
+آخه من و دوستام شما رو ندیدیم اصلا
_ ما تو اتاق بودیم میدونستیم شما اومدین نخواستیم اذیت شین اما گشنمون شد
جین و کوک باورشون نمیشد که انقدر رسمی دارن با یه نفر حرف میزنن
+آخه اون مرده که ما دفعه ی قبل ازش اجاره گرفتیم گفت کسی این تو نمیمونه
÷بله خودمون گفتیم که به کسی نگه چون مثلا خیلی زود از اینجا خارج میشیم تا ادما بیام بمونن واسه همین یکی از شرط ها اینکه حتماً قبل رفتن خونه رو تمیز کنین
+ او البته یعنی الان شما اینجا میمونین؟
_اگه مشکلی نداره چون هتل و اینا رو نگرفتیم
+خیلی خب یه ذره توی شوکم میدونین اخه
من یه ماهیتابه رو روی هوا بود
جین و کوک به هم نگاه کردن دیگه انتظار اینو نداشتن که اون ماهیتابه رو یادش باشه
کوک به نارا نگاه کرد باید یه ذره راز رو لو می داد
_این چیزی که می خوام بهت بگم رو نباید به کسی بگی
نارا که آدم کنجکاوی بود و خب از خداش بود همچین حرفایی رو بشنوه با هیجان اروم اومد جلو
_ببین ما یه معجون خوردیم که قابلیت غیب شدن و داریم و اون موقع جین غیب شده بود اینطوری راحت تره
+یعنی شما همیشه توی خونه این فقط غیب میشین؟
÷ نه بابا دیگه آسایش دیگران رو بهم نمیزنیم
_ البته اون مجنون الان دیگه توی بدنمونه یعنی حتما لازم نیست بخوریمش واسه همین دیگه نداریمش
+چقدر جالب اینو حتما باید به هانا و یونا بگم
÷نه نباید.....
جین تا اومد حرفشو بزنه در به سرعت باز شد و هانا وارد خونه شد جین و کوکم از عادت دقیقا جلوی نارا غیب شدن و نارام مجبور بود که عادی رفتار کنه
&ما آمدیم
*من نمیفهمم چه جوری این همه انرژی داری آخه لامصب
یونا بعد این حرفش به سرعت سمت اتاق رفت هانام کناره نارا نشست و احوالپرسی کوتاهی کرد و روی مبل دراز کشید و فیلم دید البته وقتی هانا داشت با نارا صحبت میکرد کوک پشت هانا داشت ادا در می آورد و کله ملق میزد و نارا باید عادی رفتار می کرد فقط قیافه نارا رو اون لحظه کع جین کوک رو از موهاش کشید تصور کنید خیلی بد بود
......
بعد یه مدت یونا به جمعشون پیوست و باهاشون فیلم دید البته توی فیلم چند نفر داشتن میخوندن که جرقهای توس سر هانا روشن شد و فیلم رو قطع کرد
*چرا قطع می کنی فیلم رووو جا حساسش بود
&هیس نارا پاشو یه دونه برامون بخون
+عمرا بخونم الانم حال ندارم صدام خش داره
&مهم نیست بلند شو کامان یونا تا حالا صدای تو رو از نزدیک نشنیده همش یا آهنگ اطرافت بوده یا درس نمیخونی توروخدا یه دور بخون
+آخه من و دوستام شما رو ندیدیم اصلا
_ ما تو اتاق بودیم میدونستیم شما اومدین نخواستیم اذیت شین اما گشنمون شد
جین و کوک باورشون نمیشد که انقدر رسمی دارن با یه نفر حرف میزنن
+آخه اون مرده که ما دفعه ی قبل ازش اجاره گرفتیم گفت کسی این تو نمیمونه
÷بله خودمون گفتیم که به کسی نگه چون مثلا خیلی زود از اینجا خارج میشیم تا ادما بیام بمونن واسه همین یکی از شرط ها اینکه حتماً قبل رفتن خونه رو تمیز کنین
+ او البته یعنی الان شما اینجا میمونین؟
_اگه مشکلی نداره چون هتل و اینا رو نگرفتیم
+خیلی خب یه ذره توی شوکم میدونین اخه
من یه ماهیتابه رو روی هوا بود
جین و کوک به هم نگاه کردن دیگه انتظار اینو نداشتن که اون ماهیتابه رو یادش باشه
کوک به نارا نگاه کرد باید یه ذره راز رو لو می داد
_این چیزی که می خوام بهت بگم رو نباید به کسی بگی
نارا که آدم کنجکاوی بود و خب از خداش بود همچین حرفایی رو بشنوه با هیجان اروم اومد جلو
_ببین ما یه معجون خوردیم که قابلیت غیب شدن و داریم و اون موقع جین غیب شده بود اینطوری راحت تره
+یعنی شما همیشه توی خونه این فقط غیب میشین؟
÷ نه بابا دیگه آسایش دیگران رو بهم نمیزنیم
_ البته اون مجنون الان دیگه توی بدنمونه یعنی حتما لازم نیست بخوریمش واسه همین دیگه نداریمش
+چقدر جالب اینو حتما باید به هانا و یونا بگم
÷نه نباید.....
جین تا اومد حرفشو بزنه در به سرعت باز شد و هانا وارد خونه شد جین و کوکم از عادت دقیقا جلوی نارا غیب شدن و نارام مجبور بود که عادی رفتار کنه
&ما آمدیم
*من نمیفهمم چه جوری این همه انرژی داری آخه لامصب
یونا بعد این حرفش به سرعت سمت اتاق رفت هانام کناره نارا نشست و احوالپرسی کوتاهی کرد و روی مبل دراز کشید و فیلم دید البته وقتی هانا داشت با نارا صحبت میکرد کوک پشت هانا داشت ادا در می آورد و کله ملق میزد و نارا باید عادی رفتار می کرد فقط قیافه نارا رو اون لحظه کع جین کوک رو از موهاش کشید تصور کنید خیلی بد بود
......
بعد یه مدت یونا به جمعشون پیوست و باهاشون فیلم دید البته توی فیلم چند نفر داشتن میخوندن که جرقهای توس سر هانا روشن شد و فیلم رو قطع کرد
*چرا قطع می کنی فیلم رووو جا حساسش بود
&هیس نارا پاشو یه دونه برامون بخون
+عمرا بخونم الانم حال ندارم صدام خش داره
&مهم نیست بلند شو کامان یونا تا حالا صدای تو رو از نزدیک نشنیده همش یا آهنگ اطرافت بوده یا درس نمیخونی توروخدا یه دور بخون
۷.۸k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.