دوراهیپارت

#دوراهی۲#پارت۱۹
دیگ نمی‌تونستم چیزی بگم
برگشتم سر جام یکی از بچه های اونجا گفت ~اقای کارگردان شما بخون خانم تدوینگر ما هم گیتار میزنه
محمد هم قبول کرد منم ب ناچار گیتار رو دستم گرفتم
×صداش کنی فقط بگه جانم
نگاش کنی بگه دوست دارم
تو این نفس همین و بس
صداش کنی ب اسم کوچیکش
نگاش کنی نگات کنه با عشق
تو این نفس همین و بس
قبل از تو هیچ وقت بعد از تو هیچ کس
جانم نشد یارم نشد ای دل ای دل ای دل
بارون و عطرت من زیر چترت
آروم بشم آرامشم ای دل ای دل ای دل
قبل از تو هیچ وقت بعد از تو هیچ کس
جانم نشد یارم نشد ای دل ای دل ای دل
بارون و عطرت من زیر چترت
آروم بشم آرامشم ای دل ای دل ای دل
عاشق اسمم شدم تا صدا کردی منو
مستم از این دیوونگی اصلا قبول هر چی بگی
دل از احساس تو هس ک
من ک دورم از همه ی تو باشی بستمه این خطه خوب لعنتی
وقتی با من هم صحبتی
حالمو خیلی عوض کرد
قبل از تو هیچ وقت بعد از تو هیچ کس
جانم نشد یارم نشد ای دل ای دل ای دل
بارون و عطرت من زیر چترت
آروم بشم آرامشم ای دل ای دل ای دل
قبل از تو هیچ وقت بعد از تو هیچ کس
جانم نشد یارم نشد ای دل ای دل ای دل
بارون و عطرت من زیر چترت
آروم بشم آرامشم ای دل ای دل ای دل

وقتی تموم شد آهنگی ک خوند بلند شد و رفت
نمیدونم چرا اما دلم خیلی واسش سوخت
ی حس غریبی داشت انگار ی رازی داشت
رفتم داخل نمی‌تونستم نگاهی سنگین دیگران و تحمل کنم
رفتم تو لب تاپکو روشن کردم رم دوربینو گذاشتم توش و وقتی ک اطلاعات رو ریختم بلند شدم ک برم بیرون و رم و دوربین و تحویل فیلمبردار بدم
خواستم برم تو محوطه ک دیدم خودش رو مبل نشسته متوجه من نشد و رفت تو آشپزخونه منم رفتم دنبالش تا وسایلشو بدم
گفتم
+ببخشید جناب دوربین و رم شماست
برگشت سمتم تلو تلو خوردنش مشخص بود ک ی چیزی خورده
نمی‌دونستم چی کار کنم
~اععع دوربینه
+بله
ببخشید ریزی گفتم و خواستم برم ک شالمو از پشت محکم کشید ک احساس خفگی کردم
نمی‌تونستم شالو از دستش بکشم همینجور داشت میکشید و خفن میکرد
~بودی حالا
سعی میکردم ک جیغ بکشم
اما فقط جیغ های آروم می‌کشیدم
افتاده بودم رو زمین و اونم منو میکشید رو زمین فقط دست و پا میزدم کسی هم داخل خونه نبود ک نجاتم بده همه بیرون بودن
محمد اومد تو اولش منو ندید ک دارم رو زمین کشیده میشم
دستمو کشیدم رو میز ک ی گلدون افتاد و شکست
محمد ب سمت صدا برگشت
یهویی داد کشید و حمله ور شد سمت پسره هول داد عقب دست از شالم کشید سرفه کردم داشتم خفه میشدم
از سرو صدایی ک ب وجود اومد
همه اومدن تو رضا اومد جلو نمیدونست بیاد سمت من یا محمد
وقتی از هم جداشون کرد
محمد و رضا اومدن سمت من
محمد سریع آب قند درست کرد و داد دستم
دیدگاه ها (۱۲)

#دوراهی۲#پارت۲۰چندتا از رفقای اون پسره سریع دست پسرره رو گرف...

#دوراهی۲#پارت۲۱نشست رو ب روم از جام بلند شدم و گفتم+میدونی س...

#دوراهی۲#پارت۱۸+اگر یکی ی چیز باارزش ازت بگیره انتقام میگری؟...

#دوراهی۲#پارت۱۷من خیلی وقت بود گیتار نمیزدم اما دستم گرفتم ب...

پدر ناتنی من...part:³⁶𝗛𝘆𝘂𝗻𝗷𝗶𝗻:یادته جلوی چشم من ب مامانم تجا...

ا~ت و تودوروکی پارت ۳۱{دید ک ا~ت اونجا نیس} {پنجره ی دایره ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط