هاناکی

«هاناکی»
«پارت۱۱»



تهیونگ......ساعت ۸ صبح بود بلند شدم دیدم صبحونه روی میز چیده شده ولی من که به خدمه دستور نداده بود نداده بودم شاید کار عطف بوده آره حتماً کار اون بوده ولی من برای چی باید به اون دختر اهمیت بدم کتمو پوشیدم و رفتم سر کار
....: خوش اومدید قربان عروسیتونو بهتون تبریک می‌گم
تهیونگ: نیازی نیست خبری نشده از بیرون
...…: نه فقط باید این رزومه‌ها را بررسی کنید
تهیونگ: باشه برو بیارشون
ا/ت..... صبح بیدار شدم دیدم صبحونه روی میز دست نخورده مونده دیگه داشتم مطمئن می‌شدم که درگیر اون عشقه یه طرفه شدم همینطوری تو فکر خودم بودم و داشتم اشک می‌ریختم که یه نفر صدام کرد
هه جین: خانم چیزی شده داشتین گریه می‌کردین؟
ا/ت: چیزی نیست
هه جین: خب حالا ولش کن بیایین دوکبوکی خریدم با هم بخوریم
ا/ت: هه جین نیازی نیست با من رسمی حرف بزنی
هه جین: اما نمی‌تونم شما ارباب منید
ا/ت: اگه من اربابتم بهت دستور میدم که باهام رسمی حرف نزنی
هر دوشون با هم خندیدن و رفتن تو آشپزخونه که با هم دوکبوکی بخورن
ا/ت: اووووو میزم چیدی
هه جین: ما اینیم دیگه
ا/ت: ببینیم چی خریدی
ا/ت وقتی که دوک پوکیو داخل دهنش گذاشت ساکت شد و مکث کرد رو به هه جین کرد و گفت
ا/ت: یااااا دختر این خیلی خوشمزه س تو اینا رو از کجا خریدی
هه جین: خانم کاری نکردم که
ا/ت: مگه نگفتم با من رسمی حرف نزن بار آخرت باشه ها
هه جین: باشه خانم ا/ت
ا/ت: دیگه هم به من نگو خانم
هه جین : باشه ا/ت
ا/ت: افرین ...... حالا بخور
بعد از خوردن غذاشون ا/ت شروع به درست کردن غذا برای تهیونگ شد ا/ت در حال غذا درست کردن بود که تهیونگ اومد
ا/ت: سلام اومدی
تهیونگ: آره..... داری چیکار می‌کنی
ا/ت: دارم غذا درست می‌کنم
تهیونگ: نمیخواد از این کارا برای من بکنی این کارا رو به عهده خدمه بزار
با این حرفی که تهیونگ زد صدای شکستن در سمت چپ سینه ات اومد ولی بازم یه لبخند فیک زد و گفت
ا/ت: اکی..... باشه
««««««««««««««««««««««««««««(چند روز بعد)
هه جین: ا/ت میای بریم خرید
ا/ت: آره بریم منم به هوای تازه نیاز دارم
هه جین: باشه برو آماده شو
ا/ت آماده شد و همراه هجین رفتن چند ساعتی بیرون بودن و خرید می‌کردند
ا/ت: هه جیم کسی سراغ داری می‌خوام برام دنبال کسی بگرده
هه جین: آره...... اون بادیگارده لی سونگ بین
ا/ت: چرا اون
هه جین : چون می‌دونم از پسش برمیاد ....حالا دنبال کی می‌گردی؟
ا/ت: چیز خاصی نیست
ا/ت.......من باید پیدا شون کنم
هه جین: داری دنبال کی می‌گردی؟
ا/ت: خیلی خوب بریم خونه
هه جین فهمید که ا/ت داره بحث و عوض می‌کنه پس دیگه ازش چیزی نپرسید
دیدگاه ها (۲)

«هانا‌کی»«پارت۱۲»هجین فهمید که ا/ت داره بحثو عوض می‌کنه پس د...

«هاناکی»«پارت۱۳»پ/ا: مجبورم نکن همین کارو با ا/ت هم بکنمجین ...

«هاناکی»«پارت۱۰»«««««««««««««««(روز عروسی)هه جین: خانوم........

بچه ها من از حدود ۵ تا ۷ پارت دیگه شروع میکنم به گذاشتن پارت...

Between the Tides³²یک هفته بعد تهیونگتو دفترم بودم تق تق تق ...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط