ویو تهیونگ

ویو تهیونگ
برانکارد و آوردن و کلارا رو روش گذاشتن و بردن اتاق سه میدونستم الان پلیس میاد برا همون به جین زنگ زدم
+الو
°سلام داداش
+سلام...جین بیا بیمارستان کلارا حالش بد شده اگه رفتم زندان کلارا رو ببر عمارت تو انبار و به اجوما بگو حواسش باشه
°ا..اکی ولی چرا بری زندان
+سوال نپرس بعدا میگم خدافظ راستی برای گرفتن کلارا یه کد میگم اونو بگو تا بهت بدن میفرستم برات
°باشه خدافظ
همون‌طور که حدس زدم پلیسا اومدن
#شما به جرم اصلحه کشی بازداشتید
+اک
دستام و دستبند زدن و بردن تو ماشین

دو روز بعد

ویو کلارا

بیدار شدم بیمارستان بودم بدنم درد میکرد جین و هانول هم کنارم بودن
÷سلامممم کلارا جون
=س.. سلام....تهیونگ کو.؟
÷تهیونگ...زندان
=چرا (بغض)
°چون برای اینکه حالت خوب بشه رو دکتر اصلحه کشید و خب...دکتر گفت حالت وخیمه
=بخاطر من رفت زندان؟(قطره های اشک از رو گونش چکید)
÷ناراحت نباش حقش بود مگه تورو تو انبار زندانی نکرد؟تازشم از خانوادت هم جدات کرد حقشه
که جین به هانول بد نگاه کرد
÷بابا دروغ میگم؟
°ولش کن...کلارا بیا غذا بخور
=نمیخورم...
°تهیونگ زود آزاد میشه با پارتی بازی آزادش میکنم نترس
=تهیونگ خودش باید بیاد(گریه و ناراحت )
هنوز تو شک بودم که بخاطر من رفت زندان...خیلی ناراحت بودم
=م..منو ببرید عمارت
°نظرت چیه ببرمت پیش مامان و بابات ولی فقط چند ساعت
=ن..نمیخوام(بغض)
°چرا؟اگه الان نبینیشون هیچوقت نمیتونی بازم ببینی...
=هیچوقت؟
°اره...این آخرین باری میشه که بغلشون می‌کنی یا باهاشون بازی می‌کنی
=منو ببر پیششون( گریه)
°باشه گریه نکن
دیدگاه ها (۷)

ویو آتتو خونه داشتم گلارو آب میدادم که جونگین اومد پیشم®ماما...

® خوشبختم منم جئون جونگینم ۴ سالمه=منم ..®تو جئون کلارا هستی...

انبار در نمیاد و غر نمیزنه در و قفل کردم هوا خیلی سرد بود خی...

ویو کلارا از انبار در اومدم اصلا باورم نمیشه چهار سال اونجا ...

کاش براتون مهم بودم

#چرا_ما7جیمین:بیا ببرمت اتاقتهایلی:لازم نیست خودم میرمجیمین:...

کاش براتون مهم بودم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط