پارت

پارت 9
من الان سه تا رفیق دارم سه سال پیش تو یکی از مهمونی های که با انی رفته بودم باهوشون اشنا شدم دنیکا ، امی ، فیا
دنیکا یه دختر اروم و باهوشه مخ کامپیوتره اوه اوه نگم براتون اما پدرو مادرشو تو یکی از زله زله های ترکیه از دست داده با خاله اش زندگی می کنه چشای دنیکا عسلی موهاشم مشکی خیلی باحاله من عاشق موهاشم تازه پدر دنیکا ایرانی بودش دو رگه بود
امی از اسمش معلومه خشنه بی اعصاب اما مهربون با مادرش زندگی می کنه اما مادرش مجرده تو یکی از مهمونی ها با پدر امی اشنا میشه باهم وارد رابطه میشن وقتی میفمه مادر امی بار داره میزاره می ره اما مادر امی امی بزرگ می کنه تو ترکیه چون خانواده مادر امی پرت کرده بودن بیرون بعد با انی جون اشنا میشه انی چشای مشکی داره موهاشم تا چونشع کوتاه با چتری شبیه خلاف کاراست
فیا یه دختر اجتماعی و عاشق پسر بازی پدر و مادرش ایرانین اما تو ترکیه بزرگ شده پدر و مادرش همش در حال سفرن بابت این فیا کم دیده میشه اونم سفر می کنه اما به عشق بازیش می رسه فیا موهاش چند رنگه من همش با یه رنگ می بینمش با مدل های عجیب چشاش به خاکستری و سرمی می خوره

هر کاری این مدت کردم تا بتونم با دانیال حرف بزنم نشد بدبخت داداشم فکر می کنه مردم اخه انی کاری کرده که پدر و مادرم فکر کنن سارا مرده
من: انی جون میرم بیرون
انی:بله دیگه من از صبح تا شب کار کنم خانم بره کلپ و پارتی و مسابقه موتور خدا همه بچه دارن ما هم بچه داریم
من: خبرا شنیدی
نشستم رو اپن
انی:چی
من: میگن مانیکا اومده ترکیه
انی:شوخی
من:جا تو مامی
انی:مغازه امروز تعطیله
دوید رفت
دنیکا :خاله چشه
من:امان از عشق رفیق
امی:مانیکا اومده
من: بلههه
دنیکا:جای فیا خالی
امی :وا کی حالشو داره
من: بله بله اون دفعه امی جان تو مهمونی تنها گذاشته رفته عشق بازیش برسه
امی :واقعا متسفم براش
دنیکا: بریم ما هم به عشقمون برسیم
سوار موتورم شودم برو که رفتیممم یسسسس گاززززز نمی دونم چرا موتور سواری دوست داشتم کلا شده بودم یه ادم دیگه دیگه از اون دختر خجالتی و ترسو خبری نبود من انا هستم یه دختر شجاع عشق هیجانن
گوشیم زنگ خورده زدم کنار
امی و دنیکا:چی شده
من: انی
امی:بزار رو بلند گو
من: جانم
انی:همین حالا شما سه تا دختر میرین خونه یه لباس مجلسی یه مدل موه خفن و ارایش باحال می کنید اون ماشین با کلاست بر می دارین میاین ادرسی می فرستم اها راستی امی یه لباس دخترونه می پوشی افتاد اقلا موتور ها گرفته میشه
ما سه تا : اه بابااا
انی:سرییی
من:خدا چه بدبختیم ما اخه مانیکا اومده به ما چه
دنیکا:بریم دیگه
امی یه لباس مشکی اکلین دار پوشید یه ارایش مشکی
دنیکا یه لباس تا روی زانو تنگ بدن نما قرمز پوشید با ارایش قرمز
و من :چی بپوشممممممممم
امی:شروع شد
دیدگاه ها (۰)

پارت10نیکا :بیا اینو بپوشمن: ایننامی:اره باحالهمن:کنارش پاره...

پارت 11انی :چه ربطی دارهمن: تو اون حلقه یه رم کوچیکه توش تما...

پارت 8با پولای که در اوردم یکم پس انداز کردم یکم خرید کردم ل...

پارت7باورم نمیشه داداشم بهم نارو زده ولم کرده دلم برای خانو...

فیک عشق وحشی قسمت اول

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط