the building infogyg پارت16
#the_building_infogyg #پارت16
جیهوپ
به دختره نگاهی کردم بنظرم شرترین بودش زنجیر رو به دست محافظ دادم
*نمیتونی منونگه داری
برگشتم سمتش رنگ چشماش خیلی خاص شدش لبخند دندون نمایی زدم چشاش یکم تعجب کرد اما باز حالت قبلیشو گرفت
من:من بهت کاری ندارم ببینم اسم داری یابرات باید انتخاب کنم
دختره:معلومه که دارم بی ننه بابا به دنیا نیومدم که آچا اسمم
من:که اینطورآچامنم جیهوپم امیدوارم
بتونیم حداقل دوست که نه هم خونه خوبی باشیم
آچا:چطورمیشه یه انسان ویه خوناشام هم خونه خوبی باشن؟اما باش قبول اما مطمئن باش به غلط کردن میوفتی منو خریدی
من:قبول اگه تونستی منو به غلط کرد یا حتی پیشمونم کنی حاضرم آزادت کنم اما اگه من تورو رام خودم کردم باید بمونی
آچا:قبوله جیهوپ
من:سوارشو
آچا:هن چکارکنم؟
من:توقع نداری با کالسکه بریم سوار ماشین شو
آچا:آهان باشه
ای خدا این چقدر خنگه سوار ماشین شدیم لباسش خیلی بهش میومد
آچا:ببینم چرا مارو خریدین خونمون بخورید
من:چیش نه ما شمارو نمیخوایم البته یکیتون برایی پادشاه تا موقعی که اون بیاد ما حق اینکه خون شمارو بخوریم نداریم
آچا:که اینطور ببینم تو چند سالته آخه شنیدم زیاد عمر میکنین
من:آره!
آچا:مثلا؟تاکی
من:هروقت قل..
بهش نگاه کردم خیلی باهوش بود با اون قیافه بچگونش
من:زرنگی ولی نه اونقدر
آچا:چه حیف گول نخوردی
**//**//**//**
بکهیونگ
من:پوف خف نمیشی
بدتر گریه میکردخیلی جیغ جیغوبودش
من:هویی جیغ جیغو ساکت شو
دختره:از خودت روم اسم نزاراسم دارم
من:0_0اااا نه بابا اسمت چیه؟
دختره:می.هی
من:خوب می هی لطفا خفه شو!
می هی:ببینم توکی هستی
من:نیازی نیس اسممو بدونی وقتی زندانی هستی!
می هی به طوری که صداشو نشنوم
می هی:پسره مزخرف خودپسند زشت
یکم خندم گرفت ولی زود خوردمش هنوز زوده بهش رو بدم
من:اسمم بک در اصل بکهیونگ اما همه بک صدام میکنن
می هی:بکهیونگ...بک اسمت برایی یه خون اشام خیلی آدمیزاد گونه نیس!
چشام گشاد شد این خیلی دیگه پرو تشریف داره
من:اسمم خیلی خوبه
می هی:مگه من گفتم بده..
که صدایی قاروقور شکمش دراومد من باتعجب نگاش میکردم تاحالا نشنیده بودم
می هی:وییی الان اونم آلان آخه شکمم
من:اون صدایی چی بود؟
می.هی:شکمم ببینم تو وقتی گشنت میشه شکمت صدا نمیده
من:نه تشنم میشه همین
می.هی:شماها خیلی عجیبین!!؟
جیهوپ
به دختره نگاهی کردم بنظرم شرترین بودش زنجیر رو به دست محافظ دادم
*نمیتونی منونگه داری
برگشتم سمتش رنگ چشماش خیلی خاص شدش لبخند دندون نمایی زدم چشاش یکم تعجب کرد اما باز حالت قبلیشو گرفت
من:من بهت کاری ندارم ببینم اسم داری یابرات باید انتخاب کنم
دختره:معلومه که دارم بی ننه بابا به دنیا نیومدم که آچا اسمم
من:که اینطورآچامنم جیهوپم امیدوارم
بتونیم حداقل دوست که نه هم خونه خوبی باشیم
آچا:چطورمیشه یه انسان ویه خوناشام هم خونه خوبی باشن؟اما باش قبول اما مطمئن باش به غلط کردن میوفتی منو خریدی
من:قبول اگه تونستی منو به غلط کرد یا حتی پیشمونم کنی حاضرم آزادت کنم اما اگه من تورو رام خودم کردم باید بمونی
آچا:قبوله جیهوپ
من:سوارشو
آچا:هن چکارکنم؟
من:توقع نداری با کالسکه بریم سوار ماشین شو
آچا:آهان باشه
ای خدا این چقدر خنگه سوار ماشین شدیم لباسش خیلی بهش میومد
آچا:ببینم چرا مارو خریدین خونمون بخورید
من:چیش نه ما شمارو نمیخوایم البته یکیتون برایی پادشاه تا موقعی که اون بیاد ما حق اینکه خون شمارو بخوریم نداریم
آچا:که اینطور ببینم تو چند سالته آخه شنیدم زیاد عمر میکنین
من:آره!
آچا:مثلا؟تاکی
من:هروقت قل..
بهش نگاه کردم خیلی باهوش بود با اون قیافه بچگونش
من:زرنگی ولی نه اونقدر
آچا:چه حیف گول نخوردی
**//**//**//**
بکهیونگ
من:پوف خف نمیشی
بدتر گریه میکردخیلی جیغ جیغوبودش
من:هویی جیغ جیغو ساکت شو
دختره:از خودت روم اسم نزاراسم دارم
من:0_0اااا نه بابا اسمت چیه؟
دختره:می.هی
من:خوب می هی لطفا خفه شو!
می هی:ببینم توکی هستی
من:نیازی نیس اسممو بدونی وقتی زندانی هستی!
می هی به طوری که صداشو نشنوم
می هی:پسره مزخرف خودپسند زشت
یکم خندم گرفت ولی زود خوردمش هنوز زوده بهش رو بدم
من:اسمم بک در اصل بکهیونگ اما همه بک صدام میکنن
می هی:بکهیونگ...بک اسمت برایی یه خون اشام خیلی آدمیزاد گونه نیس!
چشام گشاد شد این خیلی دیگه پرو تشریف داره
من:اسمم خیلی خوبه
می هی:مگه من گفتم بده..
که صدایی قاروقور شکمش دراومد من باتعجب نگاش میکردم تاحالا نشنیده بودم
می هی:وییی الان اونم آلان آخه شکمم
من:اون صدایی چی بود؟
می.هی:شکمم ببینم تو وقتی گشنت میشه شکمت صدا نمیده
من:نه تشنم میشه همین
می.هی:شماها خیلی عجیبین!!؟
۴.۸k
۱۷ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.